773
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

مسلك دوم: در شرح حال جنگ و امورى كه نزديك و مربوط بدان است [خطبه امام در مواجهه با سپاه عمر بن سعد]

راوى گويد: ابن زياد، اصحابش را براى جنگ با حسين عليه‏السلام فرا خواند و آنها پيروى‏اش كردند و با آن كه سبُكشان مى‏شمرد، باز هم فرمانش بردند. دين و دنياى عمر بن سعد را خريد و به فرماندهى سپاه برگزيدش، و او پذيرفت. عمر بن سعد، با چهار هزار سوار براى جنگ با امام از كوفه بيرون شد، و ابن زياد، پياپى برايش نيرو مى‏فرستاد و تا آن كه در كربلا تا شب ششم محرّم، بيست هزار لشكر وارد شدند. ابن سعد، عرصه را بر حسين عليه‏السلام تنگ كرد و آب را بر روى او و اصحابش بست، و آنان را گرفتار تشنگى كرد.

امام عليه‏السلام برخاست و به قائمه شمشيرش تكيه داد و با صداى بلند ندا در داد و فرمود: «شما را به خدا سوگند مى‏دهم آيا مرا مى‏شناسيد؟».

گفتند: آرى. تو فرزند رسول اللّه‏ و سبط اويى.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله جدّ من است؟».

گفتند: خداوندا ! آرى.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه مادرم فاطمه، دختر محمّد است؟».

گفتند: آرى.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه پدرم علىّ بن ابى طالب است؟».

گفتند: خداوندا ! آرى.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه جدّه‏ام خديجه، دخت خويلد، اوّل زن مسلمان امّت است؟».

گفتند: آرى.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه حمزه سيد الشهدا، عموى پدرم است؟».

گفتند: چنين است.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد جعفرى كه در بهشت توان پرواز دارد، عمويم است؟».

گفتند: خداوندا ! بله.

فرمود: «شما را به خدا آيا مى‏دانيد كه اين شمشير رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه آن را آخته‏ام و در دست دارم؟».

گفتند: بله.

فرمود: «شما را به خدا آيا اين عمامه رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه بر سر دارم؟».

گفتند: آرى.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
772

۱۴۳

المسلك الثاني: في وصف حال القتال وما يقرب من تلك الحال

۱۴۵

قال الراوي: وندب عبيداللّه‏ بن زياد أصحابه إلى قتال الحسين عليه‏السلام، فاتّبعوه، واستخفّ قومه فأطاعوه، واشترى من عمر بن سعد آخرته بدنياه، ودعاه إلى ولاية الحرب فلبّاه، وخرج لقتال الحسين عليه‏السلام في أربعة آلاف فارس، وأتبعه ابن زياد بالعساكر، حتّى تكاملت عنده إلى ستّ ليال خلون من المحرّم عشرون ألفاً، فضيّق على الحسين عليه‏السلام حتّى نال منه العطش ومن أصحابه.

فقام عليه‏السلام واتّكى على قائم سيفه ونادى بأعلى صوته، فقال: أنشدكم اللّه‏، هل تعرفونني؟ قالوا: اللّهمّ نعم، أنت ابن رسول اللّه‏ وسبطه.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ جدّي رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أن اُمّي فاطمة ابنة محمّد؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

۱۴۶

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ أبي عليّ بن أبي طالب؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏ هل تعلمون أنّ جدّتي خديجة بنت خويلد أوّل نساء هذه الاُمّة إسلاماً؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ حمزة سيّد الشهداء عمّ أبي؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

۱۴۷

قال: أنشدُكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ جعفر الطيّار في الجنّة عمّي؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ هذا سيف رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنا متقلّده؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

قال: أنشدكم اللّه‏، هل تعلمون أنّ هذه عمامة رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله أنا لابسها؟ قالوا: اللّهمّ نعم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39021
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به