757
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى امامى در كتاب دلائل الإمامة مى‏گويد: ابو محمّد سفيان بن وكيع از پدرش وكيع و او از اعمش آورده كه مى‏گفت: ابو محمّد واقدى و زرارة بن خلج به من گفتند: سه روز قبل از حركت حسين عليه‏السلام به سوى عراق، وى را ملاقات نموديم و از ضعف كوفيان و اين كه قلوب مردم با او و شمشيرهايشان عليه اوست، بدو گزارش داديم.

امام حسين عليه‏السلام با دست به سوى آسمان اشارت فرمود، ابواب آسمان مفتوح گرديد و فرشتگان بى‏شمارى كه عدد آن را جز خداى عز و جل نشمارد، فرود آمدند.

امام عليه‏السلام فرمود: «اگر تقارب اشيا و حضور اجل نبود، با اين نيرو، با آنان مى‏جنگيدم؛ ليكن به يقين مى‏دانم كه جايگاه شهادتم و اصحابم در آن جاست كه جز فرزندم على نجات نيابد».

[خطبه امام به گاه عزيمت به جانب عراق]

در روايت آمده كه: به گاه عزيمت به جانب عراق، امام حسين عليه‏السلام برخاست و به ايراد خطبه پرداخت و فرمود:

«ستايش مر خداى راست، و مشيّت از آن او، و نيرويى جز به خدا نباشد [قوّت هم ازوست] و درود خدا به رسول مكرّم او و سلام خدا بر او باد. آرايش مرگ بر فرزند آدم چون آرايش گردن‏بند بر گردن دوشيزگان است. اشتياقم به زيارت اسلافم (جدّ و پدر و مادر و برادرم) چون اشتياق يعقوب به يوسف است، و برايم قتلگاهى گزيده شد كه من بدان جايم بايد رفت. گويى مى‏نگرم كه گرگ‏هاى بيابان، بندبند مفاصلم را از هم جدا كنند، در ميان نواويس و كربلا، چه شكم‏ها از من پر، و چه انبان‏ها كه از من آكنده گردد. گريزى از آنچه بر قلم تقدير رفته نيست. ما ـ اهل البيت ـ خشنودىِ خدا را خرسندى خود مى‏دانيم و بر بلايش صابريم، و او اجر صابران را به ما مى‏دهد. هيچ گوشت پيامبر (پاره تن) او از وى جدا نگردد مگر آن كه در حضيرة القدس نزدش گرد آيد، چشمش بدانها روشن مى‏شود و بدانها وعده‏اش انجاز مى‏گردد. هر كس كه در راه ما خون نثار مى‏كند، و لقاى خدا را توطين نفس خويش مى‏نمايد، پس آماده كوچيدن با ما باشد؛ چه ما إن شاء اللّه‏ بامداد فردا حركت مى‏كنيم».

از محمّد بن داوود قمى از ابو عبد اللّه‏ عليه‏السلام روايت مى‏كند كه فرمود: در آن شب كه حسين عليه‏السلام در بامدادش عزيمت از مكّه به خارج نمود، محمّد حنفيه به خدمت امام مشرّف گرديد و عرض كرد: برادرم! بى‏وفايى مردم كوفه را به پدر و برادرت مى‏شناسى، و مى‏ترسم با تو آن كنند كه با پيشينيان كردند. اگر در حرم اقامت فرمايى، عزّت و حرمت و مناعتت نيازى به بيان ندارد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
756

وروى أبو جعفر محمّد بن جرير الطبري الإمامي في كتاب دلائل الإمامة، قال: ۱۲۵

حدّثنا أبو محمّد سفيان بن وكيع، عن أبيه وكيع، عن الأعمش، قال: قال لي أبو محمّد الواقدي وزرارة بن خلج: لقينا الحسين بن عليّ عليه‏السلام قبل أن يخرج إلى العراق ۱۲۶

بثلاثة، فأخبرناه بضعف الناس بالكوفة، وأنّ قلوبهم معه وسيوفهم عليه، فأومأ بيده نحو السماء، ففتحت أبواب السماء، فنزلت الملائكة عدداً لا يحصيهم إلاّ اللّه‏ عزّ وجل، فقال عليه‏السلام: لولا تقارب الأشياء وحضور الأجل لقاتلتهم بهؤاء، ولكنّي أعلم يقيناً أنّ هناك مصرعي، وهناك مصارع أصحابي، لا ينجو منهم إلاّ ولدي عليّ.

وروي أنّه عليه‏السلام لمّا عزم على الخروج إلى العراق قام خطيباً، فقال:

الحمد للّه‏، ما شاء اللّه‏ ولا قوة إلاّ باللّه‏، وصلّى اللّه‏ على رسوله وسلّم، خُطّ الموت على ولد آدم مخطَّ القلادة على جيد الفتاة، وما أولهني إلى اشتياق أسلافي اشتياق يعقوب إلى يوسف، وخيّر لي مصرعٌ أنا لاقيه، كأنّي بأوصالي تُقطّعُها ذئابُ الفلوات بين النواويس وكربلاء، فَيَملأن‏نَّ مِنِّي أكراشاً جوفاً وأجربةً سغباً، لا محيصَ عن يوم خطّ بالقلم، رضى اللّه‏ رضانا أهل البيت، نصبر على بلائه ويُوفينا اُجور الصابرين، لن تشذّ عن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لحمته، بل هي مجموعة له في حضيرة القدس، تقرّ بهم عينه، وينجز بهم وعده، مَن كان باذلاً فينا مهجته وموطّناً على لقاء اللّه‏ نفسه، ۱۲۷

فليرحل معنا، فإنّي راحل مصبحاً إن شاء اللّه‏.

ورويت بالإسناد عن محمّد بن داود القمّي، بالإسناد عن أبي عبداللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قال: جاء محمّد ابن الحنفية إلى الحسين عليه‏السلام في الليلة التي أراد الحسين الخروج في صبيحتها عن مكّة، فقال له: يا أخي، إنّ أهل الكوفة مَن قد عرفت غدرهم بأبيك وأخيك، وقد خفت أن يكون حالك كحال من مضى، فإن رأيت أن تقيم فإنّك أعزّ ۱۲۸

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39030
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به