739
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

اين حسين بن على، فرزند دخت گرامى رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله است كه صاحب شرف اصيل و رأى استوار بوده. او را فضلى است كه در محدوده قلم و بيان در نيايد، و درياى علم بى‏ساحلى است كه هرگز نخشكد. او سزاوار احراز منصب خلافت است؛ او كه سابقه‏اى مشعشع و سِنّى مجرّب و قدمتى در خور مباهات، و قرابتى افتخارآفرين دارد. او را عطوفتى با خردسالان و مهربانى‏اى با سال‏خوردگان است؛ چه مكرّم و گرامى است اگر راعى رعيت او باشد و امام امّت گردد، حجت مر خداى را بدو واجب، و موعظت بدو رسا گردد.

از نور حق مگريزيد و در بيابان باطل، متحيّر و سرگردان نمانيد، و اين صخر بن قيس بود كه لكّه ننگ شركت نكردن در جمل را بر شما وارد كرد، و امروز، شما آن را با قيام و نصرت فرزند رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بشوييد. به خدا هيچ كس در يارىِ او تقصير نكند مگر آن كه خدا ذلّت در فرزند و قلّت در عشيره را بهره‏اش كند. اينك منم كه لباس جنگ بر تن كرده و زره در بر نموده‏ام. آن كس كه كشته نشود، خواهد مرد و آن كس كه بگريزد، از ديد مرگ پنهان نمانَد. خدايتان رحمت كند، نيكو پاسخم دهيد!

بنو حنظله گفتند: اى ابا خالد! ما همواره تيرهاى كمانت و فارِسان عشيره توايم. اگر ما را از كمان بجهانى، به هدف مى‏زنى، و اگر با ما به پيكار درآيى، پيروز مى‏شوى، و اگر در دريا فرو روى، ما نيز با توايم، و اگر با سختى‏ها دست و پنجه نرم كنى، ما در كنار تو باشيم. تو را با شمشيرهاى خود يارى و با جان‏هاى خود حفظ نماييم. براى هر چه خواهى، قيام نما.

بنو سعد بن زيد به سخن پرداختند و گفتند: اى ابا خالد! نارواترين كارها نزد ما مخالفت با تو و خروج از فرمان و رأى توست. اگر صخر بن قيس، ما را فرمان به ترك جنگ داد، كار ما را ستود و عزّت و سرفرازى ما همچنان برقرار است. اجازت فرماى تا با يك‏ديگر مشورت كنيم و نتيجه مشورت را به عرض برسانيم.

سپس بنو عامر بن تميم آغاز سخن كردند و گفتند: اى ابا خالد! ما فرزندان پدرت (خويشاوندت) و هم‏پيمانان تو هستيم. اگر به خشم آيى، ما رضايت و سكوت را نپسنديم و اگر كوچ كنى، ما در خانه ننشينيم. فرمان تو راست. ما را فراخوان تا اجابت كنيم، و فرمان ده تا فرمان پذيريم و هر گاه كه بخواهى، فرمان در اختيار توست.

گفت: اى بنو سعد! اگر فرمان پذيريد، خدا شمشير را از شما بر ندارد و همواره شمشيرها در دست‏هاتان باشد. آن گاه نامه‏اى اين چنين (از زبان هر يك) به امام نوشته شد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
738

وهذا الحسين بن عليّ ابن بنت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، ذو الشرف الأصيل والرأي الأثيل، له فضلٌ لا يوصف وعلمٌ لا ينزف، وهو أولى بهذا الأمر؛ لسابقته وسنّه، وقدمه وقرابته، يعطف على الصغير ويحنو على الكبير، فأكرم به راعي رعيّة وإمام قوم، وجبت للّه‏ به الحجّة، وبلغت به الموعظة، فلا تعشوا عن نور الحقّ، ولا تسكعوا في ۱۱۲

وهدة الباطل، فقد كان صخر بن قيس قد انخذل بكم يوم الجمل، فاغسلوها بخروجكم إلى ابن رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله ونصرته، واللّه‏، لا يقصّر أحدٌ عن نصرته إلاّ أورثه اللّه‏ الذلّ في ولده والقلّة في عشيرته. وها أنا قد لبست للحرب لامتها وأدرعت لها بدرعها، مَن لم يقتل يمت، ومن يهرب لم يفت، فأحسنوا رحمكم اللّه‏ ردّ الجواب.

فتكلّمت بنو حنظلة، فقالوا: يا أبا خالد، نحن نبل كنانتك، وفارس عشيرتك، إن رميت بنا أصبت، وإن غزوت بنا فتحت، لا تخوض واللّه‏ غمرةً إلاّ خضناها، ولا تلقى واللّه‏ شدّة إلاّ لقيناها، ننصرك بأسيافنا، ونقيك بأبداننا، فانهض لما شئت.

وتكلّمت بنو سعد بن زيد، فقالوا: يا أبا خالد، إنّ أبغض الأشياء إلينا خلافك والخروج عن رأيك، وقد كان صخر بن قيس أمرنا بترك القتال، فحمدنا أمرنا وبقي عزّنا فينا، فأمهلنا نراجع المشورة ونأتك برأينا.

وتكلّمت بنو عامر بن تميم فقالوا: يا أبا خالد، نحن بنو أبيك وحلفاؤ، لا نرضى إن غضبت ولانقطن إن ضعنت، والأمر إليك، فادعنا نجبك ومرنا نطعك، والأمر إليك إذا شئت.

۱۱۳

فقال: واللّه‏ يا بني سعد، لئن فعلتموها لا يرفع اللّه‏ عنكم السيف أبداً، ولا يزال سيفكم فيكم. ثمّ كتب إلى الحسين عليه‏السلام:

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39908
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به