733
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

راوى گويد: خبر نزول اجلال (تشريف فرما شدن) حسين عليه‏السلام در مكّه و امتناعش از بيعت با يزيد به اطلاع مردم كوفه رسيد. كوفيان در منزل سليمان بن صُرَد خُزاعى اجتماع كردند، و سليمان در آن جمعيت انبوه برخاست و به ايراد خطبه پرداخت و در آخر خطبه گفت: اى معشر شيعه! مى‏دانيد كه معاويه با آن همه كارها كه انجام داده، هلاك گرديد و پسرش يزيد در جايش بر اريكه سلطنت تكيه داد، و اين حسين بن على عليه‏السلام است كه پرچم مخالفت برافراشته و از دست طاغيان بنى اميّه به مكّه مهاجرت كرد و شما از شيعيان او و پدرش هستيد و او امروز به يارىِ شما محتاج است. بنگريد اگر ياور او و مجاهد در ركابش در برابر دشمنش هستيد. برايش بنويسيد، و اگر از سستى و پراكندگى وحشت داريد، او را گرفتار فريب و غرور خود نكنيد.

نژامه زير را به حضرت نوشتند و ارسال داشتند:

[نامه كوفيان به حسين بن على عليهماالسلام]

بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. به پيشگاه حسين بن على امير المؤمنين عليه‏السلام، از سليمان بن صرد خزاعى و مسيّب بن نجبه و رفاعة بن شدّاد و حبيب بن مظاهر و عبد اللّه‏ بن وائل و شيعيان ديگرش.

سلام خدا بر تو، ستايش مر خداى راست كه دشمن تو و پدرت را در هم شكست ؛ همان جبّار عنيد خودكامه ستمكار كه حقّ اين امّت را به ستم گرفت و حقوق آنان را غصب كرد، و بدون رضايت امّت، خود را بر آنان امير ساخت. خوبان را كُشت و بَدان و اشرار را باقى گذارد، و بيت المال مردم را در دست جبّاران و طاغيان قرار داد. همواره چون ثمود از رحمت خدا دور باد! هم‏اكنون ما را امامى جز تو نيست. نزد ما آى؛ باشد كه خدا ما را به وسيله تو بر حقْ جمع كند، و اين نعمان بن بشير [والى] است كه در قصر حكومتى تنها مانده و ما در [نماز] جمعه و جماعت و عيد در كنار او نيستيم، و اگر به ما خبر رسد كه بدين سمت عزيمت فرمودى، ما او را از شهر بيرون مى‏كنيم تا به شام رَوَد و ملحق شود، و پيشاپيش، سلام و رحمت خدا بر تو ـ اى فرزند رسول اللّه‏ ـ و بر پدرت! و لا حول و لا قوّة الّا باللّه‏ العلىّ العظيم.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
732

قال: وسمع أهل الكوفة بوصول الحسين عليه‏السلام إلى مكّة وامتناعه من البيعة ليزيد، ۱۰۳

فاجتمعوا في منزل سليمان بن صرد الخزاعي، فلمّا تكاملوا قام فيهم خطيباً، وقال في آخر خطبته:

يا معشر الشيعة، إنّكم قد علمتم بأنّ معاوية قد هلك وصار إلى ربّه وقدم على عمله، وقد قعد في موضعه ابنه يزيد، وهذا الحسين بن عليّ عليهماالسلام قد خالفه، وصار إلى مكّة هارباً من طواغيت آل أبي سفيان، وأنتم شيعته وشيعة أبيه من قبله، وقد احتاج إلى نصرتكم اليوم، فإن كنتم تعلمون أنّكم ناصروه ومجاهدوا عدوّه فاكتبوا إليه، وإن خفتم الوهن والفشل فلا تغرّوا الرجل من نفسه.

قال: فكتبوا إليه:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم

إلى الحسين بن عليّ أمير المؤمنين عليه‏السلام، من سليمان بن صرد الخزاعي، والمسيّب ۱۰۴

بن نجبة، ورفاعة بن شدّاد وحبيب بن مظاهر، وعبداللّه‏ بن وائل، وسائر شيعته من المؤمنين:

سلام اللّه‏ عليك، أمّا بعد؛ فالحمد للّه‏ الذي قصم عدوّك وعدوّ أبيك من قبل، الجبّار العنيد، الغشوم الظلموم، الذي ابتزّ هذه الاُمّة أمرها، وغصبها فيأها، وتأمّر عليها بغير رضىً منها، ثمّ قتل خيارها واستبقى شرارها، وجعل مال اللّه‏ دولة بين جبابرتها وعتاتها، فبعداً له كما بعدت ثمود.

ثمّ إنّه ليس علينا إمامٌ غيرك، فاقبل لعلّ اللّه‏ يجمعنا بك على الحقّ. والنعمان بن بشير في قصر الإمارة، ولسنا نجتمع معه في جمعة ولا جماعة، ولا نخرج معه إلى ۱۰۵

عيد، ولو بلغنا أنّك قد أقبلت أخرجناه حتّى يلحق بالشام، والسلام عليك ورحمة اللّه‏ وبركاته يابن رسول اللّه‏ وعلى أبيك من قبل، ولا حول ولا قوة إلاّ باللّه‏ العلّي العظيم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38817
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به