723
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

مسلك اوّل در امور مربوط به پيش از جنگ ميلاد حسين عليه‏السلام

ميلاد حسين عليه‏السلام پنجم يا سوم شعبان سال چهارم هجرت بود. نيز گفته شده: در اواخر ماه ربيع الأوّل سال سوم هجرت بود، و جز اين نيز گفته است.

اُمّ الفضل همسر عبّاس ـ رضى اللّه‏ عنهما ـ گويد: در خواب ديدم [قبل از تولّد حسين] كه گوييا پاره‏اى از گوشت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بريده شد و در دامنم افتاد. خواب را به پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله گفتم، فرمود: «رؤياى صادقه است و خواب خوبى است. به زودى فاطمه پسر بزايد و به تو خواهم داد تا دايه‏اش باشى».

اُمّ فضل گويد: قصّه آنچنان شد كه پيامبر فرموده بود. روزى حسين عليه‏السلام را نزد پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله بردم و در آغوشش گذاردم. در دامن او بول كرد. او را نشگون گرفتم، او گريست. پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرمود: «اى اُمّ فضل آرام باش. جامه‏ام را آب پاك مى‏كند، و تو بچّه‏ام را به درد آوردى!».

او را در دامن پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رها كردم و برخاستم تا برايش آب آوردم. چون بازگشتم، ديدم كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله مى‏گريد. گفتم: يا رسول اللّه‏! گريه‏ات براى چيست؟

فرمود: «جبرئيل عليه‏السلام نزدم آمد و خبرم داد كه امّت من، اين پسرم را خواهند كشت. خدا آنان را در قيامت به شفاعتم نرساند».

راويان حديث مى‏گويند: چون يك سال از تولّد حسين عليه‏السلام گذشت، دوازده فرشته بر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرود آمدند كه يكى به شكل شير و دومى گاو نر، سومى به صورت اژدها، چهارمى به صورت آدمى‏زاده و هشت نفر به صور مختلفه بوده، با چهره‏هاى برافروخته و چشم‏هاى گريان، با پرهاى گسترده، و مى‏گفتند: «اى محمّد! زودا بر سر فرزندت حسين بن فاطمه، آن آيد كه بر سر هابيل از قابيل آمد! و زودا كه اجرى چون اجر هابيل يافته و بر قاتلش كيفر قابيل خواهد بود! در آسمان‏ها فرشته‏اى نماند مگر آن كه بر پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله نزول كرد و بعد از درود، او را در امر حسين عليه‏السلام تعزيت گفت، و از پاداش او سخن راند و تربت پاكش را بر وى عرضه نمود».


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
722

۸۹

المسلك الأوّل: في الاُمور المتقدّمة على القتال

۹۱

كان مولد الحسين عليه‏السلام لخمس ليالٍ خلون من شعبان سنة أربع من الهجرة.

وقيل: اليوم الثالث منه.

وقيل: في أواخر شهر ربيع الأوّل سنة ثلاث من الهجرة. وروي غير ذلك.

۹۲

قالت اُمّ الفضل زوجة العبّاس (رضوان اللّه‏ عنهما): رأيت في منامي قبل مولده كأنّ قطعةً من لحم رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله قطعت فوضعت في حجري، فَعَبَّرتُ ذلك على رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فقال:خيراً رأيت، إن صدقت رؤياك، فإنّ فاطمة ستلد غلاماً، فأدفعه إليك لترضعيه.

قالت: فجرى الأمر على ذلك، فجئت به يوماً فوضعته في حجره، فبال، فقطرت من بوله قطرةٌ على ثوب النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، فقرصته، فبكى، فقال النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: مهلاً يا اُمّ الفضل، فهذا ثوبي يغسل، وقد أوجعت ابني!

قالت: فتركته في حجره، وقمت لآتيه بماء، فجئت، فوجدته صلوات اللّه‏ عليه وآله يبكي.

فقلت: مِمَّ بكاؤ يا رسول اللّه‏؟

فقال: إن جبرئيل عليه‏السلام أتاني، فأخبرني أنّ اُمّتي تقتل ولدي هذا، لا أنالهم اللّه‏ شفاعتي يوم القيامة.

قال رواة الحديث: فلمّا أتت على الحسين عليه‏السلام من مولده سنة كاملة هبط على رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏آله اثنا عشر ملكاً: أحدهم على صورة الأسد، والثاني على صورة الثور، ۹۳

والثالث على صورة التنّين، والرابع على صورة ولد آدم، والثمانية الباقون على صور شتّى، محمرّة وجوههم، باكية عيونهم، قد نشروا أجنحتهم، وهم يقولون: يا محمّد، سينزل بولدك الحسين بن فاطمة ما نزل بهابيل من قابيل، وسَيُعطَى مثل أجر هابيل، ويحمل على قاتله مثل وزر قابيل.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38761
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به