نفسها در سينهها حبس شد، سپس گفت: «ستايش، خدا راست و درودهاى او بر پدرم محمّد، فرستاده خدا و خاندان پاك برگزيدهاش. امّا بعد، اى كوفيان ! اى دغلكاران و بىوفايان! آيا گريه مىكنيد؟ اشكتان خشك مباد! مَثَل شما، مَثَل زنى است كه «رشته تابيده [به دست خود] را پس از محكم كردن، از هم مىگسست، سوگندهايتان را دستاويز فريب يكديگر قرار مىدهيد». هان! چه بد چيزى براى خود پيش فرستاديد كه موجب خشم خدا بر شما و عذاب هميشگى مىشود.
آيا اشك مىريزيد و گريه سر مىدهيد! آرى. به خدا سوگند، بايد فراوان بگرييد و كم بخنديد، كه همه اينها به سبب هتك حرمتتان از فرزند خاتم پيامبران و سرور جوانان بهشتى در فرداى قيامت است. او كه پناه حضورتان، پناهگاه افتادگانتان، چراغ راهتان و جايى براى آرام گرفتنتان بود. هان كه بد مىبينيد! از رحمت خدا دور و كنار باشيد، كه باد در دست داريد و دستانتان بُريده و در معاملهتان زيانكاريد و گرفتار خشم خدا، و خوارى و بيچارگى براى شما رقم خورده!
واى بر شما اى كوفيان! آيا مىدانيد چه جگرگوشهاى از پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله را دريديد؟ و چه خونى از او ريختيد؟! و به چه محارمى از او دست يازيديد؟ و چه حرمتى از او هتك كرديد؟! «كارى سخت زشت كرديد، چندان كه نزديك است آسمانها شكافته شوند و زمين، دهان باز كند و كوهها از هم فرو پاشند».
نابخردانه و ناخجسته، كارى كرديد كه [شرّش] تا دورترين نقطه زمين مىرود. آيا در شگفتيد كه آسمان، خون ببارد؟! و عذاب آخرت، رسواكنندهتر است و يارى نخواهيد شد. اين مهلت، از شما نمىكاهد و سبُكتان نمىكند و مبادرت [به عذاب]نيز او را كوچك نمىسازد، و بر خداوند بيم از دست رفتن فرصت انتقام نيست، چنين مپندار! «پروردگارت در كمينگاه است%«$.
خُزَيمه مىگويد: به خدا سوگند، مردم را در آن روز، حيران و انگشت به دهان ديدم و پيرمردى از كهنسالان مكّى را ديدم كه مىگريست و ريشش از اشكش تَر شده بود و مىگفت: اين زن، راست مىگويد. پيران آنها بهترينِ پيران و جوانان ايشان، بهترينِ جوانان بودند و وقتى سخن بر زبان جارى مىكردند، پاك و منزّه مىگفتند.