685
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

كتاب راستين خدا، ميان ما نازل شده است

و هدايت و سخن نيك، و وحى در خاندان ماست.

ما امان خدا براى همه مردمانيم

از اين رو، ميان مردم، سرفراز و مباهات مى‏كنيم.

ما صاحبان حوض [كوثر] هستيم و دوستداران خود را

با جام پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله، سيراب مى‏كنيم، بى هيچ ترديدى.

پيروان ما ميان مردم، گرامى‏ترينِ پيروان‏اند

و دشمنان ما روز قيامت، زيانكاران‏اند.

راوى مى‏گويد: آن گاه حسين عليه‏السلام هماورد طلبيد و هماره، هر كس از بزرگان جنگى را كه به مبارزه‏اش مى‏آمد، مى‏كشت تا آن جا كه افراد فراوانى از آنها را از پاى در آورد.

راوى مى‏گويد: سپس شمر بن ذى الجوشن ـ كه لعنت خدا بر او باد ـ با افراد فراوانى جلو آمد و حسين عليه‏السلام با همه آنها جنگيد و آنها نيز دسته‏جمعى با او مى‏جنگيدند تا آن كه ميان او و خيمه‏گاهش فاصله انداختند.

پس حسين عليه‏السلام، بر آنان فرياد كشيد: «واى بر شما، اى پيروانِ خاندان ابوسفيان ! اگر دين نداريد و از [روز] معاد نمى‏هراسيد، پس در اين دنيايتان، آزاده باشيد و به [خوى] نياكانتان باز گرديد، اگر آن گونه كه مى‏گوييد، عرب۱ هستيد».

پس شمر بن ذى الجوشن ـ كه خداوند، او را لعنت كند ـ، فرياد برآورد: اى حسين! چه مى‏گويى ؟

فرمود: «مى‏گويم: من با شما مى‏جنگم و شما با من مى‏جنگيد ؛ ولى زنان كه گناهى ندارند. پس سركشان و نابخردانتان را از دست‏درازى به حرمم، تا زنده‏ام، باز داريد».

شمر گفت: اى پسر فاطمه ! اين [حق] براى تو هست.

پس شمر بر يارانش بانگ زد و گفت: از حريم اين مرد، دور شويد و در پىِ خودش باشيد كه به خدا سوگند، او هَماوردى شايسته است».

راوى مى‏گويد: دشمن به او روى آورد و پيوسته حسين عليه‏السلام به آنها حمله مى‏بُرد و آنها به حسين عليه‏السلام حمله مى‏كردند و در اين حال، آب مى‏طلبيد تا جرعه‏اى از آن بنوشد و هرگاه به سوى فرات يورش مى‏بُرد، به او حمله مى‏كردند تا مانع رسيدن او به آب شدند. آن گاه مردى از آنها به نام ابوالجنوب جُعْفى، تيرى انداخت كه در پيشانى او نشست. حسين عليه‏السلام آن را بيرون كشيد و پرتابش كرد. خون بر صورت و محاسنش سرازير شد. حسين عليه‏السلام فرمود: «خدايا! تو مى‏بينى كه من از دست اين بندگان نافرمان طغيانگرت، چه مى‏كشم؟!

1.. در متن الفتوح به جاى «اعراب» ، «اعوان» دارد كه مصحّف مى‏نمايد م .


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
684

۵ / ۱۱۳

وفينا كتابُ اللّه‏ اُنزل صادقاً

و فينا الهُدى والوَحي والخَيرُ يُذكَرُ

وَنَحن أَمانُ الأرض لِلناسِ كلِّهم

نَصولُ بهذا في الأنامِ ونَفخَرُ

وَنَحنُ وُلاةُ الحَوضِ نسقي ولاتَنا

بِكأسِ رسولِ اللّه‏ِ ما لَيسَ يُنكَرُ

وشيعتُنا في الناسِ أَكرَمُ شِيعةٍ

و مُبغِضُنا يومَ القيامة يَخسَرُ

قال: ثمّ إنّه دعا إلى البراز فلم يزل يقتل كلّ من خرج إليه من عيون الرجال حتّى قتل منهم مقتلةً عظيمةً.

قال: وتقدّم الشمر بن ذي الجوشن (لعنه اللّه‏) في قبيلة عظيمة، فقاتلهم الحسين بأجمعهم وقاتلوه حتّى حالوا بينه وبين رحله، قال: فصاح بهم الحسين رضى‏الله‏عنه:

و يحكم يا شيعة آل سفيان! إن لم يكن دين وكنتم لا تخافون المعاد فكونوا أحراراً في دنياكم هذه، وارجعوا إلى أحسابكم إن كنتم أعواناً كما تزعمون.

قال: فناداه الشمر بن ذي الجوشن (لعنه اللّه‏): ما ذا تقول يا حسين؟

قال: أقول أنا الذي اُقاتلكم وتقاتلوني، والنساء ليس لكم عليهنّ جناح، فامنعوا عتاتكم وطغاتكم وجهّالكم عن التعرّض لحرمي ما دمتُ حياً!

فقال الشمر: لك ذلك يا ابن فاطمة. قال: ثمّ صاح الشمر بأصحابه وقال: إليكم عن حريم الرجل واقصدوه في نفسه، فلعمري، إنّه لكفؤكريم.

قال: فحمل عليه القوم بالحرب، فلم يزل يحمل عليهم ويحملون عليه وهو في ذلك يطلب الماء ليشرب منه شربة، فكلّما حمل بنفسه على الفرات حملوا عليه حتّى أحالوه عن الماء، ثمّ رمى رجل منهم بسهم يكنّى أبا الجنوب الجعفي، فوقع السهم في جبهته، فنزع الحسين السهم فرمى به، وسالت الدماء على وجهه ولحيته، فقال الحسين رضى‏الله‏عنه: اللّهمّ إنّك ترى ما أنا فيه من عبادك هؤاء العصاة الطغاة! اللّهمّ ۵ / ۱۱۴

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39179
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به