665
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

آن گاه حمله كرد و جنگيد تا كشته شد ـ خدا رحمتش كند ـ.

پس از او قرّة بن ابى قرّه غفارى بيرون آمد، در حالى كه رجز مى‏خواند:

بنى غفار، قطعا مى‏دانند

و نيز قبيله‏هاى خَندَف و بنى نزار

كه من چون شيرى در نبرد با دشمنانم،

گروه تبهكاران را [با شمشير]مى‏زنم

با شمشير تيز و بُرّانِ پولادين

ضربتى مرگبار به دفاع از اخيار

سروران نيك از خاندان پيامبر.

آن گاه يورش برد و جنگيد تا كشته شد ـ خدا رحمتش كند ـ.

پس از او مالك بن انس باهِلى بيرون آمد ؛ در حالى كه رجز مى‏خواند و چنين مى‏گفت:

[قبيله‏هاى]مالك و ذودان مى‏دانند

و نيز خندفيان و تيره غيلان از [قبيله] قيس

كه طايفه من، هلاك كننده هماوردان

در ميدان جنگ‏اند و نيز مهترانِ سواركارند.

پس مرگ را با زخمِ نيزه‏اى آسان در آغوش گيريد

كه ما خود را در برابر زخمِ نيزه‏ها ناتوان نمى‏بينيم.

خاندان على، پيروان خداى رحمان‏اند

و خاندان زياد، پيروان شيطان.

پس حمله كرد و جنگيد تا كشته شد ـ خدا رحمتش كند ـ.

پس از او عمرو بن مُطاع جُعْفى بيرون آمد، در حالى كه چنين رجز مى‏خواند:

من فرزند جُعْف هستم و پدرم فرمان‏روا بود

و در دست راستم، شمشيرى تيز و بُرّان دارم

و نيزه‏اى با سرى درخشان

كه درخشش پرتوهاى آن را مى‏بينى.

امروز برايمان شمشير زدن، گواراست

به پاى حسين، شمشير زدن و سر بريده شدن نيز گواراست

و بدان، رهايى و بركشيده شدن را اميد مى‏بريم:

رهايى از داغى آتش دوزخ را هنگامى كه گريزى از آن نيست.

سپس حمله برد و جنگيد تا كشته شد ـ خدا رحمتش كند ـ.

پس از او، حبيب بن مُظاهر اسدى، به ميدان آمد، در حالى كه رَجَز مى‏خواند و مى‏گفت:

من، حبيبم و پدرم، مُظاهر است

يكّه‏سوارِ پيكارجو، ميان شعله‏هاى جنگ.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
664

لكنّني كالليثِ أَحمي أشبُلا ثمّ حمل فقاتل حتّى قُتِلَ رحمه‏الله.

ثمّ خرج من بعده قرّة بن أبي قرّة الغفاري وهو يقول:

قد عَلِمت حقّاً بنو غفارِ

و خندف بعد بَني نَزار

بأنّني الليثُ لدى الغُبارِ

لأَضرِبنَّ معشرَ الفُجّارِ

بكلّ عضب ذكرٍ بتّار

ضرباً وحتفاً عن بني الأخيارِ

رَهطِ النبيّ السادَةِ الأبرارِ

۵ / ۱۰۵

ثمّ حمل فقاتل حتّى قُتِلَ رحمه‏الله.

ثمّ خرج من بعده مالك بن أنس الباهلي وهو يرتجز ويقول:

قد عَلِمَت مالكُ وذودان

و الخِندِفيّون ومن قَيسُ غَيلان

بأنَّ قومي آفةُ الأقران

لَدَى الوغى وسادَةُ الفرسان

فباشروا الموتَ بطعنٍ آن

لَسنا نَرى العجزَ عن الطِعان

آلُ عليّ شيعةُ الرَّحمان

آلُ زيادٍ شيعةُ الشيطانِ

ثمّ حمل فقاتل حتّى قُتِلَ رحمه‏الله.

و خرج من بعده عمرو بن مطاع الجعفي وهو يقول:

أَنا ابنُ جعفٍ وأبي مُطاعٌ

وَ في يَمِيني مِرهفٌ قَطّاعُ

وَ أَسمرُ في رَأسِهِ لمّاعُ

تَرى له من ضَوئه شعاعُ

اليومَ قَد طابَ لنا القِراعُ

دُونَ حُسين الضربُ والنطاعُ

نرجئ بذاكَ الفوزَ والرفاعَ

عَن حرّ نارٍ حينَ لا امتناعُ

ثمّ حمل فقاتل حتّى قتل رحمه‏الله.

و خرج من بعده حبيب بن مظاهر الأسدي وهو يرتجز ويقول:

أَنا حَبيبٌ وأَبي مُظاهِرُ

فارِسُ هَيجاءَ وحَربٍ تُسعَرُ

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39199
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به