653
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

گفتند: مى‏خواهيم آنها را در اختيار اميرمان، عبيد اللّه‏ بن زياد بگذاريم تا هر چه در نظر داشت، بكند. بُرَير بن حُضَير گفت: اى كوفيان! از آنها نمى‏پذيريد كه به همان جايى باز گردند كه از آن آمده‏اند؟ آيا نامه‏ها و عهد و پيمان‏هايى را كه از جانب خودتان به آنها داديد، از ياد برده‏ايد، با آن كه خدا را بر آنها گواه گرفتيد و خدا براى گواهى دادن كافى است؟ واى بر شما! خاندان پيامبرتان را دعوت كرديد و ادّعا كرديد كه در راهشان جان‏فشانى مى‏كنيد؛ امّا هنگامى كه بر شما وارد شدند، آنها را به عبيد اللّه‏ بن زياد، تسليم مى‏كنيد و ميان آنها و آب جارى كه يهودى و نصرانى و مجوس از آن مى‏نوشند و سگان و خوكان هم بر آن در مى‏آيند، حائل مى‏شويد؟! پس از محمّد، با فرزندانش چه بد رفتارى كرديد! شما را چه شده است؟ خداوند روز قيامت، تشنه‏تان بگذارد! واى بر شما! اين حسن و حسين، دو سرور بهشتيان از اوّل تا آخر هستند.

عمر بن سعد، پيش آمد تا رو به روى حسين عليه‏السلام بر روى اسبش ايستاد. تيرى بيرون كشيد و بر چلّه كمان گذاشت و گفت: اى مردم ! نزد امير عبيد اللّه‏ بن زياد، گواهى دهيد كه من، نخستين تيرانداز به سوى لشكر حسين بن على بودم. تير، پيش روى حسين عليه‏السلام افتاد و حسين عليه‏السلام، خود را از آن دور كرد و به عقب باز گشت. سپس تيرها مانند باران آمدند.

حسين عليه‏السلام به يارانش فرمود: «اى مردم! اين [تيرها]، پيك‏هاى اين قوم به سوى شما هستند. به سوى مرگى كه گريزى از آن نيست، برخيزيد».

آغاز جنگ ميان حسين عليه‏السلام و لشكر دشمن

ياران حسين عليه‏السلام، برجستند و از درِ خَندقشان، بيرون آمدند. آنان، ۳۲ سوار و چهل پياده بودند و دشمن، ۲۲ هزار تن، بى كم و كاست بودند. به يكديگر، حمله بُردند و ساعتى از روز را در يك حمله، با هم جنگيدند تا آن كه بيش از پنجاه تن از ياران حسين عليه‏السلام، كشته شدند. رحمت خدا بر ايشان باد !


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
652

فقالوا: نريد أن نمكّن منهم الأمير عبيد اللّه‏ بن زياد فيرى رأيه فيهم.

فقال برير بن حضير: ولا تقبلون منهم إن رجعوا إلى المكان الذي أقبلوا منه يا أهل الكوفة؟ أنسيتم كتبكم إليه وعهودكم الذي أعطيتموها من أنفسكم؟ وأشهدتم اللّه‏ عليها وكفى باللّه‏ شهيداً، يا ويلكم! دعوتم أهل بيت نبيّكم وزعمتم أنّكم تقتلون أنفسكم دونهم، حتّى إذا أتوا عليكم أسلمتموهم إلى عبيد اللّه‏ بن زياد وحِلتم بينهم وبين الماء الجاري، وهو مبذول يشرب منه اليهود والنصارى والمجوس، وترده الكلاب والخنازير؟! فبئس ما خلّفتم محمّداً صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم في ذرّيّته! ما لكم لا سقاكم اللّه‏ يوم القيامة! ويلكم! هذا الحسن والحسين سيّدا أهل الجنّة من الأوّلين والآخرين.

قال: وتقدّم عمر بن سعد حتّى وقف قبالة الحسين على فرس له، فاستخرج سهماً فوضعه في كبد القوس، ثمّ قال: أيّها الناس، اشهدوا لي عند الأمير عبيد اللّه‏ بن زياد أنّي أوّل من رمى بسهم إلى عسكر الحسين بن عليّ!

۵ / ۹۹

قال: فوقع السهم بين يدي الحسين، فتنحّى عنه راجعاً إلى ورائه، وأقبلت السهام كأنّها المطر.

فقال الحسين لأصحابه: أيّها الناس، هذه رسل القوم إليكم، فقوموا إلى الموت الذي لابدّ منه.

ذكر ابتداء الحرب بين الحسين وبين القوم

قال: فوثب أصحاب الحسين فخرجوا من باب خندقهم، وهم يومئذ اثنان وثلاثون فارساً وأربعون راجلاً، والقوم اثنان وعشرون ألفاً لا يزيدون ولا ينقصون، فحمل بعضهم على بعض فاقتتلوا ساعة من النهار حملة واحدة، حتّى قتل من أصحاب الحسين نيف وخمسون رجلاً رحمة اللّه‏ عليهم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38734
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به