593
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. «اگر تو را تكذيب كردند، بگو: عمل من، از آنِ من است و عمل شما از آنِ شما. شما از كار من بيزاريد و من از كار شما بيزارم». والسلام!».

راوى مى‏گويد: آن گاه حسين عليه‏السلام يارانى را كه تصميم به همراهى او تا عراق داشتند، گِرد آورد و به هر كدام از آنها ده دينار و يك شتر داد تا زاد و توشه‏اش را بر آن حمل كند. سپس خانه خدا را طواف كرد و سعى ميان صفا و مروه به جاى آورد و آماده بيرون رفتن شد و دختران و خواهرانش را بر شترها سوار نمود.

حركت امام حسين عليه‏السلام به سوى عراق

راوى مى‏گويد: حسين عليه‏السلام روز سه شنبه، هشتم ذى حجّه ـ روز ترويه ـ به همراه ۸۲ مرد از پيروان و خاندانش از مكّه خارج شد و آمد تا به ذات عرق رسيد. در آن جا مردى به نام بشر بن غالب از قبيله بنى اسد، او را ديد. حسين عليه‏السلام به او فرمود: «از چه قبيله‏اى هستى؟». گفت: از بنى اسد.

فرمود: «اى اسدى! از كجا مى‏آيى؟».

گفت: از عراق.

فرمود: «عراقيان را چگونه پشتِ سر گذاردى؟».

گفت: اى فرزند دختر پيامبر خدا! دل‏هايشان با تو و شمشيرهايشان با اُمويان بود!

حسين عليه‏السلام به او فرمود: «راست گفتى، اى برادر عرب! خداوند ـ تبارك و تعالى ـ، هر چه بخواهد، مى‏كند و هر چه بخواهد، حكم مى‏كند».

مرد اسدى به ايشان گفت: اى فرزند دختر پيامبر خدا! به من از سخن خداى متعال: «روزى كه هر گروهى را با پيشوايشان فرا مى‏خوانيم»، خبر بده.

حسين عليه‏السلام فرمود: «آرى، اى برادر اسدى! آنها دو گونه پيشوا هستند: پيشواى هدايت كه به راه مى‏خواند، و پيشواى گم‏راهى كه به بيراهه مى‏كشانَد. هر كس به پيشواى هدايت، پاسخ دهد، به بهشت و هر كس به پيشواى گم‏راهى پاسخ گويد، به آتش در مى‏آيد».

راوى مى‏گويد: به وليد بن عتبه، فرماندار مدينه، خبر رسيد كه حسين عليه‏السلام به سوى عراق، حركت كرده است. پس به عبيد اللّه‏ بن زياد نوشت:


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
592

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم «وَ إِن كَذَّبُوكَ فَقُل لِّى عَمَلِى وَ لَكُمْ عَمَلُكُمْ أَنتُم بَرِئونَ مِمَّآ أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِى‏ءٌ مِّمَّا تَعْمَلُونَ»،۱ والسلام.

قال: ثمّ جمع الحسين أصحابه الذين قد عزموا على الخروج معه إلى العراق، فأعطى كلّ واحد منهم عشرة دنانير وجملاً يحمل عليه زاده ورحله، ثمّ إنّه طاف بالبيت وبالصفا والمروة، وتهيّأ للخروج، فحمل بناته وأخواته على المحامل.

ذكر مسير الحسين رضى‏الله‏عنه إلى العراق

قال: وخرج الحسين من مكّة يوم الثلاثاء يوم التروية لثمان مضين من ذي الحجّة، ومعه اثنان وثمانون رجلاً من شيعته وأهل بيته، فسار حتّى إذا بلغ ذات عرق فلقيه ۵ / ۶۹

رجل من بني أسد يقال له: بشر بن غالب، فقال له الحسين: ممّن الرجل؟ قال: رجل من بني أسد، قال: فمن أين أقبلت يا أخا بني أسد؟ قال: من العراق.

فقال: كيف خلّفت أهل العراق؟ قال: يا ابن بنت رسول اللّه‏، خلّفت القلوب معك والسيوف مع بني اُميّة!

فقال له الحسين: صدقت يا أخا العرب! إنّ اللّه‏ تبارك وتعالى يفعل ما يشاء ويحكم ما يريد، فقال له الأسدي: يا ابن بنت رسول اللّه‏، أخبرني عن قول اللّه‏ تعالى: «يَوْمَ نَدْعُوا كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَمِهِمْ».۲

فقال الحسين: نعم يا أخا بني أسد، هم إمامان: إمام هدى دعا إلى هدى، وإمام ضلالة دعا إلى ضلالة، فهدى من أجابه إلى الجنّة، ومن أجابه إلى الضلالة دخل النار.

قال: واتّصل الخبر بالوليد بن عتبة أمير المدينة بأنّ الحسين قد توجّه إلى العراق، فكتب إلى عبيد اللّه‏ بن زياد:

1.. يونس : ۴۱ .

2.. الإسراء : ۷۱ .

تعداد بازدید : 39836
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به