537
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

نعمان بن بشير به او گفت: اى مرد! به خدا سوگند، اگر از ضعيفان باشم، امّا در اطاعت خدا، برايم محبوب‏تر است از آن كه از شكست‏خوردگان باشم، امّا در نافرمانى خدا.

راوى مى‏گويد: آن گاه نعمان از منبر فرود آمد و وارد كاخ فرماندارى شد. عبد اللّه‏ بن مسلم به يزيد بن معاويه نامه نوشت و با خبرش كرد. [متن نامه چنين است]:

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. به بنده خدا يزيد بن معاويه، امير مؤمنان، از كوفيان پيرو او. امّا بعد، مسلم بن عقيل به كوفه در آمده و پيروان حسين بن على ـ رضوان خدا بر آن دو باد ـ كه عده فراوانى‏اند، با او بيعت كرده‏اند. پس اگر نيازى به كوفه دارى، مردى توانا به آن جا بفرست كه قدرت تو را در آن جا تثبيت كند و كار تو را در برابر دشمنت، انجام دهد؛ زيرا نعمان بن بشير، مردى ضعيف و يا ضعيف شده است. والسلام!».

راوى مى‏گويد: آن گاه عمارة بن عقبة بن ابى معيط، نامه‏اى مانند همان نوشت و عمر بن سعد بن ابى وقّاص نيز همانند آن را نگاشت.

راوى مى‏گويد: هنگامى كه نامه‏ها به يزيد بن معاويه رسيد، غلام پدرش سرجون را فرا خواند و گفت: اى سرجون! مسلم بن عقيل به كوفه درآمده و پيروان ابوتراب با حسين بن على بيعت كرده‏اند. چه نظرى در باره كوفيان دارى؟

سرجون به يزيد گفت: آيا نظر مشورتى مرا مى‏پذيرى؟

يزيد گفت: بگو تا بشنوم.

گفت: نظر مشورتى من اين است كه به عبيد اللّه‏ بن زياد ـ كه امير بصره است ـ، نامه بنويس و كوفه را نيز به او بسپار تا به سمت فرماندار كوفه به آن جا درآيد و كارشان را بسازد.

يزيد گفت: به جانم سوگند، اين يعنى فكر [درست و اساسى].


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
536

قال: ثمّ نزل عن المنبر ودخل قصر الإمارة، وكتب عبداللّه‏ بن مسلم إلى يزيد بن معاوية يخبره بذلك:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، لعبداللّه‏ يزيد بن معاوية أمير المؤمنين من شيعته من أهل الكوفة، أمّا بعد؛ فإن ّ مسلم بن عقيل قد قدم الكوفة، وقد بايعه الشيعة للحسين بن عليّ (رضي اللّه‏ عنهما) وهم خلق كثير، فإن كان لك‏في الكوفة حاجة، فابعث إليها رجلاً قوياً ينفّذ فيها أمرك ويعمل فيها بعملك من عدوّك، فإنّ النعمان بن بشير ۵ / ۳۶

رجل ضعيف أو هو مضعّف، و السلام.

قال: ثمّ كتب أيضاً عمارة بن عقبة بن أبي معيط بنحو من ذلك، فكتب إليه عمر بن سعد بن أبي وقّاص بمثل ذلك.

قال: فلمّا اجتمعت الكتب عند يزيد بن معاوية دعا بغلام أبيه، وكان اسمه سرجون، فقال: يا سرجون، ما الذي عندك في أهل الكوفة فقد قدم مسلم بن عقيل، وقد بايعه الترابية للحسين بن عليّ (رضي اللّه‏ عنهما)؟

فقال له سرجون: أتقبل منّي ما اُشير به عليك؟ فقال يزيد: قل حتّى أسمع، فقال: اُشير عليك أن تكتب إلى عبيد اللّه‏ بن زياد فإنّه أمير البصرة، فتجعل له الكوفة زيادة في عمله حتّى يكون هو الذي يقدم الكوفة، فيكفيك أمرهم.

فقال يزيد: هذا لعمري هو الرأي.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39177
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به