529
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

پس از همه اينها، هانى بن هانى سبيعى و سعيد بن عبد اللّه‏ حنفى اين نامه را آوردند كه آخرين نامه كوفيان به حسين عليه‏السلام بود.

نامه دوم كوفيان

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. به حسين بن على، امير مؤمنان، از شيعيان او و شيعيان پدرش. امّا بعد، بشتاب كه مردم، منتظرند و به كسى جز تو نظرى ندارند، عجله كن، عجله كن، اى فرزند دختر پيامبر خدا! باغ‏ها سرسبز شده، ميوه‏ها رسيده، زمين، گياه خود را رويانده و درختان، برگ درآورده‏اند. اگر مى‏خواهى بر ما در آى كه بر لشكرى آماده در مى‏آيى. سلام و رحمت و بركات خداوند بر تو و پيش از آن بر پدرت باد!».

حسين عليه‏السلام به هانى و سعيد بن عبد اللّه‏ حنفى فرمود: «به من خبر دهيد چه كسانى بر اين نامه كه شما آورده‏ايد، گِرد آمده‏اند؟».

آن دو گفتند: اى امير مؤمنان! شَبَث بن ربعى، حجّار بن اَبجَر، يزيد بن حارث، يزيد بن رويم، عُروة بن قيس، عمرو بن حَجّاج و محمّد بن عمير بن عطارُد با هم اين نامه را نوشته‏اند.

راوى مى‏گويد: پس در اين هنگام، حسين عليه‏السلام برخاست و وضو گرفت و دو ركعت نماز ميان رُكن [حجر الأسود] و مقام [ابراهيم] خواند و پس از فراغت از نماز، از خداوند در باره آنچه كوفيان به او نوشته بودند، طلب خير كرد و سپس، آورندگان نامه‏ها را گرد آورد و به آنها فرمود: «جدّم پيامبر خدا صلى‏الله‏عليه‏و‏آله را در رؤيايم ديدم كه به من، فرمانى داد و من هم فرمان او را انجام دادم. پس خداوند، دلم را به خير مصمّم كرد، كه او صاحب اين كار و تواناى بر آن است. ان شاء اللّه‏ تعالى!».

نامه حسين بن على به كوفيان

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. از حسين بن على به انبوه مؤمنان. سلام بر شما! امّا بعد، هانى بن هانى و سعيد بن عبد اللّه‏، نامه‏هايتان را براى من آوردند و آن دو، آخرين كسانى بودند كه از نزد شما بر من وارد شده‏اند. من آنچه را حكايت كرديد و گفتيد، دانستم و در آنچه دوست داريد، كوتاهى نمى‏كنم و برادرم، پسرعمويم و فرد مورد اعتمادم از خاندانم، يعنى مسلم بن عقيل ـ كه خدا از او راضى باشد ـ را به سوى شما فرستادم و به او فرمان داده‏ام كه حالت و نظرتان و نظر انديشمندان و فضيلتمندان شما را براى من بنويسد. او به سوى شما حركت مى‏كند، ان شاء اللّه‏ تعالى. والسلام! نيرويى جز نيروى خدا نيست. پس اگر بر همان هستيد كه فرستادگانتان آوردند و در نامه‏هايتان خوانده‏ام، پس به بيعت با پسرعمويم برخيزيد و او را يارى دهيد و تنهايش نگذاريد، كه سوگند به جانم، امام عادل [عامل به] كتاب [خدا]و دادگر، مانند حاكمى نيست كه به ناحق حكم مى‏كند، و نه هدايت مى‏كند و نه هدايت مى‏پذيرد. خداوند، ما و شما را بر هدايت، گِرد آورَد و كلمه تقوا را ملازم ما و شما قرار دهد كه به آنچه مى‏خواهد، سخت بينا و باريك‏بين است. سلام و رحمت و بركات خدا بر شما باد!».


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
528

ثمّ قدم عليه بعد ذلك هانئ بن هانئ السبيعي وسعيد بن عبداللّه‏ الحنفي بهذا الكتاب، وهو آخر ما ورد على الحسين من أهل الكوفة.

ذكر الكتاب الثاني

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، للحسين بن عليّ أمير المؤمنين، من شيعته وشيعة أبيه، أمّا بعد؛ فحيهلا، فإن الناس منتظرون لا رأي لهم في غيرك، فالعجل العجل يا ابن بنت رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم! قد اخضرّت الجنّات، وأينعت الثمار، وأعشبت الأرض، وأورقت الأشجار، فأقدم إذا شئت فإنّما تقدم إلى جند لك مجنّد، والسلام عليك ورحمة اللّه‏ وبركاته وعلى أبيك من قبلك.

۵ / ۳۰

فقال الحسين لهانئ وسعيد بن عبداللّه‏ الحنفي: خبّراني مَن اجتمع على هذا الكتاب الذي كتب معكما إليَّ؟

فقالا: يا أمير المؤمنين! اجتمع عليه شبث بن ربعي وحجار بن أبجر ويزيد بن الحارث ويزيد بن رويم وعروة بن قيس وعمرو بن الحجّاج ومحمّد بن عمير بن عطارد.

قال: فعندها قام الحسين فتطهّر وصلّى ركعتين بين الركن والمقام، ثمّ انفتل من صلاته وسأل ربّه الخير فيما كتب إليه أهل الكوفة، ثمّ جمع الرسل فقال لهم:

إنّي رأيت جدّي رسول اللّه‏ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم في منامي وقد أمرني بأمر وأنا ماضٍ لأمره، فعزم اللّه‏ لي بالخير، إنّه وليّ ذلك والقادر عليه إن شاء اللّه‏ تعالى

ذكر كتاب الحسين بن عليّ إلى أهل الكوفة

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم

من الحسين بن عليّ إلى الملأ من المؤمنين، سلام عليكم، أمّا بعد؛ فإنّ هانئ بن هانئ وسعيد بن عبداللّه‏ قدما عليّ بكتبكم، فكانا آخر من قدم عليّ من عندكم، وقد فهمت الذي قد قصصتم وذكرتم، ولست اُقصّر عمّا أحببتم، وقد بعثت إليكم أخي وابن عمّي وثقتي من أهل بيتي مسلم بن عقيل بن أبي طالب رضي اللّه‏ عَنه، وقد أمرته أن يكتب إليَّ بحالكم ورأيكم ورأي ذوي الحجى والفضل منكم، وهو متوجّه إلى ما قبلكم إن شاء اللّه‏ تعالى، والسلام ولا قوة إلاّ باللّه‏، فإن كنتم على ۵ / ۳۱

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38867
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به