527
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

نامه نخست كوفيان به حسين بن على عليه‏السلام

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. به حسين بن على ـ كه رضوان خدا بر آن دو باد ـ، از سليمان بن صُرَد، مُسيّب بن نجبه، حبيب بن مُظاهر، رِفاعة بن شداد، عبد اللّه‏ بن وال و گروهى از مؤمنان شيعه. امّا بعد، ستايش، ويژه خدايى است كه دشمن تو و پيش‏تر از تو، دشمن پدرت را هلاك كرد. [معاويه]زورگوى خودكامه، ستمگر ستم‏كاره كه اين امّت را از هم پاشانْد و بى‏دنباله كرد و بدون رضايت آنها، خود را فرمان‏روايشان كرد و نيكان آنها را كُشت و بَدانِ آنها را باقى گذاشت، از رحمت خدا دور باد، آن گونه كه ثَمود از رحمت او دور ماندند!

به ما خبر رسيده است كه فرزند ملعون او، بدون مشورت و اجماع امّت و حتّى بدون اطّلاع آنان، خود را فرمان‏رواى اين امّت خوانده است. ما همراه تو مى‏جنگيم و خود را فداى تو مى‏كنيم. پس شادمان و خوش‏حال و آسوده و خجسته و با استوارى و سرورى، به رويارويى او برو كه تو فرمان‏روا، پيشوا، مُطاع و خليفه ره‏يافته مايى. كسى بر تو فرمان‏روا نيست و فرمان‏روايى [در كوفه]جز نُعمان بن بشير نيست و او هم در قصر كوفه، تنها و مطرود است كه نه در نماز جمعه، كسى به گِردش جمع مى‏شود، نه در عيد [قربان و فطر] كسى [براى نماز] با او بيرون مى‏آيد، و نه مالياتى به او پرداخت مى‏شود. فراخوان مى‏دهد و كسى پاسخ نمى‏دهد. فرمان مى‏دهد و كسى اطاعت نمى‏كند. اگر به ما برسد كه تو به سوى ما مى‏آيى، او را از ميان خود بيرون مى‏كنيم تا به شام برود. پس به سوى ما بيا. شايد خداوند، ما را به وسيله تو بر حق در آورد. سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد، اى فرزند پيامبر خدا! و هيچ نيرويى جز به [يارى] خداوند والاى بزرگ نيست».

آن گاه، نامه را پيچيدند و مُهر كردند و به عبد اللّه‏ بن سبع هَمْدانى و عبد اللّه‏ بن مسمع بكرى سپردند و با آن دو به سوى حسين بن على ـ كه رضوان خدا بر آن دو باد ـ فرستادند. حسين عليه‏السلام نامه را خواند؛ ولى خاموش ماند و پاسخى به آنها نداد.

آن گاه پس از اين نامه، قيس بن مُسهّر صيداوى، عبد الرحمان بن عبد اللّه‏ ارحبى، عمارة بن عبيد سلولى و عبد اللّه‏ بن وال تميمى، به همراه گروهى حدود صد و پنجاه نفره بر حسين عليه‏السلام در آمدند كه هر يك، نامه‏اى از دو و سه و چهار نفر داشتند و خواستار آمدن او شده بودند؛ امّا حسين عليه‏السلام در كار خويش درنگ مى‏كرد و پاسخى به آنها نمى‏داد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
526

ذكر الكتاب الأوّل إلى الحسين رضى‏الله‏عنه

۵ / ۲۸

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، إلى الحسين بن عليّ (رضي اللّه‏ عنهما)، من سليمان بن صرد، و المسيّب بن نجبة، وحبيب بن مظاهر، ورفاعة بن شدّاد، وعبداللّه‏ بن وال، وجماعة شيعته من المؤمنين، أمّا بعد؛ فالحمد للّه‏ الذي قصم عدوّك وعدوّ أبيك من قبلك، الجبّار العنيد، الغشوم الظلوم، الذي أبتر هذه الاُمة وعضاها، وتأمّر عليها بغير رضاها، ثمّ قتل خيارها واستبقى أشرارها، فبعداً له كما بعدت ثمود! ثمّ إنّه قد بلغنا أنّ ولده اللعين قد تأمّر على هذه الاُمّة بلا مشورة ولا إجماع ولا علم من الأخبار، ونحن مقاتلون معك وباذلون أنفسنا من دونك، فاقبل إليه فرحاً مسروراً مأموناً مباركاً، سديداً وسيّداً، أميراً مطاعاً إماماً، خليفة علينا مهديّاً، فإنّه ليس عليك إمام ولا أمير إلاّ النعمان بن بشير، وهو في قصر الإمارة وحيد طريد، ليس يجتمع معه في جمعة، ولا يخرج معه إلى عيد، ولا يؤدّى إليه الخراج، يدعو فلا يجاب، ويأمر فلا يطاع، ولو بلغنا أنّك‏قد أقبلت إلينا أخرجناه عنّا حتّى يلحق بالشام، فاقدم إلينا فلعل اللّه‏ عز و جل أن يجمعنا بك على الحقّ، والسلام عليك ورحمة اللّه‏ وبركاته يا ابن رسول اللّه‏، ولا قوّة إلاّ باللّه‏ العليّ العظيم.

ثمّ طوى الكتاب وختمه ودفعه إلى عبداللّه‏ بن سبع الهمداني وعبداللّه‏ بن مسمع البكري، ووجّهوا بهما إلى الحسين بن عليّ (رضي اللّه‏ عنهما). فقرأ الحسين كتاب أهل الكوفة فسكت ولم يجبهم بشيء.

۵ / ۲۹

ثمّ قدم عليه بعد ذلك قيس بن مسهر الصيداوي وعبد الرحمن بن عبداللّه‏ الأرحبي وعمارة بن عبيد السلولي وعبداللّه‏ بن وال التميمي، ومعهم جماعة نحو خمسين ومئة، كلّ كتاب من رجلين وثلاثة وأربعة، ويسألوه القدوم عليهم، والحسين يتأنّي في أمره فلا يجيبهم بشيء.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38757
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به