525
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

اخبار كوفه و نامه‏نگارى كوفيان با حسين بن على عليه‏السلام

راوى مى‏گويد: شيعيان در خانه سليمان بن صُرَد خُزاعى گِرد آمدند و چون خانه پُر شد، سليمان ميان آنها به سخن گفتن ايستاد و پس از حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر و خاندانش، از امير مؤمنان، على بن ابى طالب عليه‏السلام ياد كرد و بر او رحمت فرستاد و از فضائل شريف او گفت و آن گاه افزود: اى جماعت شيعه! شما مى‏دانيد كه معاويه به سوى خدايش رفته و بر عمل خويش، در آمده است و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ، جزاى خير يا شرّى را كه پيش فرستاده است، به زودى به او خواهد داد و پسرش يزيد ـ كه خدا بر رسوايى‏اش بيفزايد ـ به جايش نشسته است و اين، حسين بن على عليه‏السلام است كه با او مخالفت كرده و از ترس طاغوت‏هاى خاندان ابو سفيان، به مكّه رفته است و شما شيعه اوييد و پيش از او، شيعه پدرش بوديد. وى اكنون به يارى شما نياز پيدا كرده است. اگر مى‏دانيد كه ياورش خواهيد بود و با دشمنش مى‏جنگيد، به او نامه بنويسيد [و دعوتش كنيد]، و اگر مى‏ترسيد كه سست و ناتوان شويد، اين مرد را فريب ندهيد.

مردم گفتند: نه. ما او را يارى مى‏دهيم و با دشمنش مى‏جنگيم و خودمان را فداى او مى‏كنيم تا به حاجتش برسد.

سليمان بن صُرَد، بر همين سخن، از آنها پيمان گرفت و با آنها عهد بست كه خيانت نكنند و بيعت نشكنند و گفت: اكنون، دسته‏جمعى نامه‏اى به او بنويسيد و بگوييد كه برايش چنين هستيد و از او بخواهيد كه بر شما در آيد.

شيعيان گفتند: آيا اين كه تو نامه‏اى [از سوى ما] به او بنويسى، ما را كفايت نمى‏كند؟

سليمان گفت: نه؛ بلكه جماعتتان بايد بنويسد.

راوى مى‏گويد: مردم به حسين بن على ـ كه خداوند از آن دو خشنود باد ـ، نامه نوشتند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
524

و اجتمعت الشيعة بالكوفة.

۵ / ۲۷

ذكر أخبار الكوفة وما كان من كتبهم إلى الحسين بن عليّ رضي اللّه‏ عنهما

قال: واجتمعت الشيعة في دار سليمان بن صرد الخزاعي، فلمّا تكاملوا في منزله قام فيهم خطيباً، فحمد اللّه‏ وأثنى، وصلّى على النبيّ صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم وعلى أهل بيته، ثمّ ذكر أمير المؤمنين عليّ بن أبي طالب، فترحّم عليه وذكر مناقبه الشريفة، ثمّ قال: يا معشر الشيعة، إنّكم قد علمتم بأنّ معاوية قد صار إلى ربّه وقدم على عمله، وسيجزيه اللّه‏ تبارك وتعالى بما قدّم من خير أو شرّ، وقد قعد في موضعه ابنه يزيد ـ زاده اللّه‏ خزياً ـ وهذا الحسين بن عليّ قد خالفه وصار إلى مكّة خائفاً من طواغيت آل أبي سفيان، وأنتم شيعته وشيعة أبيه من قبله، وقد احتاج إلى نصرتكم اليوم، فإن كنتم تعلمون أنّكم ناصروه ومجاهدو عدوّه فاكتبوا إليه، وإن خفتم الوهن والفشل فلا تغرّوا الرجل من نفسه.

فقال القوم: بل ننصره ونقاتل عدوّه، ونقتل أنفسنا دونه حتّى ينال حاجته.

فأخذ عليهم سليمان بن صرد بذلك ميثاقاً وعهداً أنّهم لا يغدرون ولا ينكثون، ثمّ قال: اكتبوا إليه الآن كتاباً من جماعتكم أنّكم له كما ذكرتم، وسلوه القدوم عليكم.

قالوا: أ فلا تكفينا أنت الكتاب إليه؟ قال: لا، بل يكتب جماعتكم.

قال: فكتب القوم إلى الحسين بن عليّ رضي اللّه‏ عنهما.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38920
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به