513
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

حسين عليه‏السلام به او فرمود: «اى برادر من! به خدا سوگند، اگر در دنيا هيچ پناهگاه و جايگاهى هم نباشد، به خدا سوگند، هيچ گاه با يزيد، بيعت نخواهم كرد كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله فرموده است: "خدايا! به يزيد بركت نده"».

راوى مى‏گويد: محمّد بن حنفيه، سخن او را بُريد و گريست. حسين عليه‏السلام نيز لختى با او گريست و سپس گفت: اى برادر! خدا از جانب من به تو خير دهد كه خيرخواهى نمودى و نظر درست را گفتى و من اميدوارم كه ـ إن شاء اللّه‏ ـ نظرت استوار و با توفيق، همراه باشد. من تصميم به رفتن به سوى مكّه دارم و خود و برادران و فرزندانِ برادران و پيروانم براى آن، آماده شده‏ايم و كار آنها، كار من و نظر آنها، نظر من است. امّا تو ـ اى برادر من ـ، مشكلى نيست كه در مدينه بمانى و جاسوس من ميان اينها باشى و مرا از هيچ يك از كارهايشان بى‏خبر نگذارى».

وصيت امام حسين عليه‏السلام به برادرش محمّد

راوى مى‏گويد: سپس امام حسين عليه‏السلام كاغذ و دواتى خواست و در آن نوشت:

«بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم. اين وصيّت‏نامه حسين بن على بن ابى طالب به برادرش محمّد، فرزند على بن ابى طالب، معروف به "ابن حنفيه" است: حسين بن على گواهى مى‏دهد كه خدايى جز خداى يگانه بى‏همتا نيست و محمّد، بنده و فرستاده اوست، به حق از نزد او آمده است، و اين كه بهشت، حق است، آتش [دوزخ]، حق است، قيامت، بى‏هيچ ترديدى مى‏آيد و خداوند، خفتگان در گورها را برمى‏انگيزد.

من به سركشى و سرمستى و يا فساد و ستم، خارج نشده‏ام؛ بلكه تنها براى رستگارى و سامان‏يابى امّت جدّم محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله خروج كرده‏ام. مى‏خواهم امر به معروف و نهى از منكر كنم و به سيره جدّم محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله رفتار كنم و نيز سيره پدرم، على بن ابى طالب عليه‏السلام و سيره جانشينان ره‏يافته و در راه [پيامبر صلى‏الله‏عليه‏و‏آله] ـ كه خدا از آنان راضى باد ـ. پس هر كس حق‏مدارانه، [دعوت] مرا پذيرفت، خداوند به حقّ [او]سزاوارتر است و هر كس اين را از من نپذيرفت، صبر مى‏كنم تا خداوند ميان من و اين مردم، به حق، قضاوت كند و ميان من و آنها به حق، حكم كند كه او بهترين حكم كننده است. اين، وصيّت من به توست ـ اى برادر ـ، و توفيق من، جز به دست خدا نيست. بر او توكّل كردم و به همو باز مى‏گردم. سلام بر تو و بر هر كس كه راه هدايت پويد، و هيچ توان و قدرتى، جز به يارى خداى والاى بزرگ نيست».


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
512

۵ / ۲۱

فقال له الحسين: يا أخي، واللّه‏ لو لم يكن في الدنيا ملجأ ولا مأوى لما بايعت واللّه‏ يزيد بن معاوية أبداً، وقد قال صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم: اللّهمّ لا تبارك في يزيد.

قال: فقطع عليه محمّد ابن الحنفية الكلام وبكى، فبكى معه الحسين ساعة، ثمّ قال: جزاك اللّه‏ يا أخي عنّي خيراً! ولقد نصحتَ وأَشرتَ بالصوابِ، وأنا أرجو أن يكون إن شاء اللّه‏ رأيك موفّقاً مسدّداً، وإنّي قد عزمت على الخروج إلى مكّة، وقد تهيّأت لذلك أنا وإخوتي وبنو إخوتي وشيعتي، وأمرهم أمري ورأيهم رأيي. وأمّا أنت يا أخي فلا عليك أن تقيم بالمدينة، فتكون لي عيناً عليهم، ولا تخفِ عليّ شيئاً من اُمورهم.

قال: ثمّ دعا الحسين بدواة وبياض وكتب فيه.

وصيّة الحسين رضى‏الله‏عنه لأخيه محمّد رضى‏الله‏عنه

فكتب: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، هذا ما أوصى به الحسين بن عليّ بن أبي طالب لأخيه محمّد ابن الحنفية المعروف ولد عليّ بن أبي طالب رضى‏الله‏عنه:

إنّ الحسين بن عليّ يشهد أن لا إله إلاّ اللّه‏ وحده لا شريك له، وأنّ محمّداً عبده ورسوله، جاء بالحقّ من عنده، وأنّ الجنّة حقّ، والنار حقّ، وأنّ الساعة آتية لا ريب فيها، وأنّ اللّه‏ يبعثُ مَن في القبور، وأنّي لم أخرج أشراً ولا بطراً، ولا مفسداً ولا ظالماً، وإنّما خرجت لطلب النجاح والصلاح في اُمّة جدّي محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، اُريد أن آمر بالمعروف وأنهى عن المنكر، و أسير بسيرة جدّي محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏سلم، وسيرة أبي عليّ بن أبي طالب، وسيرة الخلفاء الراشدين المهديين رضي اللّه‏ عنهم، فمن قبلني بقبول الحقّ فاللّه‏ أولى بالحقّ، ومن ردّ عليّ هذا أصبر حتّى يقضي اللّه‏ بيني وبين القوم بالحقّ، ويحكم بيني وبينهم بالحقّ وهو خير الحاكمين، هذه وصيّتي إليك يا أخي، وما توفيقي إلاّ باللّه‏، عليه توكّلت وإليه اُنيب، والسلام عليك وعلى من اتّبع الهدى، ولا حول ولا قوة إلاّ باللّه‏ العليّ العظيم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39069
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به