499
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

مروان بن حكم به وليد بن عتبه گفت: از [پذيرش] سخنم سر باز زدى تا حسين، از دستت گريخت. هان! به خدا سوگند، هرگز به مانند او دست نخواهى يافت. به خدا سوگند، بر تو و بر امير مؤمنان، بر مى‏آشوبد. اين را بدان [و به ياد داشته باش].

وليد بن عتبه به او گفت: واى بر تو! به من مى‏گويى حسين را بكُشم، در حالى كه در كشتن او، از دست دادن دين و دنياى من است. به خدا سوگند، دوست ندارم كه همه دنيا را داشته باشم؛ ولى حسين بن على، فرزند فاطمه زهرا را بكُشم. به خدا سوگند، گمان نمى‏كنم كسى كه حسين را بكُشد، خدا را روز قيامت، ملاقات كند، جز در حالى كه ترازوى عملش نزد خداوند، سبك است، خداوند به او توجّه نمى‏كند، و او را از گناه پاك نمى‏گردانَد و عذابى دردناك دارد.

راوى مى‏گويد: مروان، ساكت شد. وليد به سوى عبد اللّه‏ بن زبير فرستاد و او را فرا خواند و ابن زبير، برايش پيغام فرستاد: اى امير! عجله نكن كه من، آنچه را دوست دارى، مى‏كنم و به سوى تو خواهم آمد، إن شاء اللّه‏!

راوى مى‏گويد: امّا وليد بن عتبه از او نپذيرفت و پيك در پىِ پيك به سوى او فرستاد تا آن كه تعداد آنها فراوان شد و ياران وليد بن عتبه، عبد اللّه‏ بن زبير را ندا مى‏دادند و مى‏گفتند: اى كاهل [بن اسد]زاده تنبلى! به خدا سوگند يا نزد امير مى‏آيى و با او بيعت مى‏كنى، يا تو را مى‏كُشيم.

راوى مى‏گويد: جعفر بن زبير، پيش آمد و بر وليد بن عتبه وارد شد و سلام داد و گفت: خداوند، كار امير را به‏سامان بدارد! از عبد اللّه‏ دست بكش. تو او را فرا خوانده‏اى و من، او را فردا نزد تو مى‏آورم، إن شاء اللّه‏! به او اصرار مكن و به يارانت فرمان بده كه از [خانه] او دست بردارند كه تو هرگز، جز آنچه دوست دارى، از او نخواهى ديد.

وليد به جعفر بن زبير رو كرد و به او گفت: مَثَل من و برادرت، مانند سخن خداى متعال است. «وعده‏گاه آنها صبح است. آيا صبح، نزديك نيست؟». سپس وليد، آن روز عبد اللّه‏ بن زبير را رها كرد و در پىِ فرستادگانش فرستاد و به آنها فرمان داد كه از وى دست بكشند.

شب كه به نيمه رسيد و چشم‏ها به خواب رفتند، عبد اللّه‏ بن زبير با همه برادرانش [از مدينه] بيرون آمدند و عبد اللّه‏ به برادرانش گفت: از بيراهه برويد. من نيز از راه نمى‏آيم ؛ مبادا جستجوگران به ما برسند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
498

فقال مروان بن الحكم للوليد بن عتبة: عصيتني حتّى انفلت الحسين من يدك، أما واللّه‏، لا تقدر على مثلها أبداً، وو اللّه‏، ليخرجنّ عليك وعلى أمير المؤمنين فاعلم ذلك.

فقال له الوليد بن عتبة: ويحك! أشرت عليّ بقتل الحسين، وفي قتله ذهاب ديني ودنياي، واللّه‏، ما اُحبّ أن أملك الدنيا بأسرها وأنّي قتلت الحسين بن عليّ ابن فاطمة الزهراء، واللّه‏، ما أظن أحداً يلقى اللّه‏ بقتل الحسين إلاّ وهو خفيف الميزان عند اللّه‏ يوم القيامة، لا ينظر إليه و لا يزكّيه، وله عذاب أليم.

قال: فسكت مروان.

۵ / ۱۵

و بعث الوليد إلى عبداللّه‏ بن الزبير فدعاه، فأرسل إليه ابن الزبير: أيّها الأمير، لا تعجل فإنّي لك على ما تحبّ وأنا صائر إليك إن شاء اللّه‏!

قال: فأبى الوليد بن عتبة ذلك وجعل يرسل إليه رسولاً بعد رسول حتّى أكثر عليه من الرسل.

قال: وجعل أصحاب الوليد بن عتبة ينادون عبداللّه‏ بن الزبير ويقولون: يا ابن الكاهلية! واللّه‏، لتأتينّ الأمير ولتبايعنّه أو لنقتلنّك.

قال: فأقبل جعفر بن الزبير حتّى دخل على الوليد بن عتبة، فسلّم وقال: أصلح اللّه‏ الأمير، كفّ عن عبداللّه‏، فإنّك قد دعوته وأنا صائر به إليك غداً إن شاء اللّه‏، ولا تلجّ به، ومر أصحابك أن ينصرفوا عنه، فإنّك لن ترى منه إلاّ ما تحبّ.

فأقبل الوليد على جعفر بن الزبير، فقال الوليد لجعفر: إنّ مثلي ومثل أخيك كما قال اللّه‏ تعالى: «إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ»۱ فأمسك الوليد عن عبداللّه‏ بن الزبير يومه ذلك، وأرسل إلى الرسل فأمرهم بالانصراف عنه.

فلمّا كان في نصف الليل وهدأت العيون خرج عبداللّه‏ بن الزبير ومعه إخوته بأجمعهم، فقال عبداللّه‏ لإخوته: خذوا عليهم غير المحجّة، فإنّي أيضاً آخذ عليها مخافة أن يلحقنا الطلب.

1.. هود : ۸۱ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39939
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به