487
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

راوى مى‏گويد: آن گاه نشست و مردم از هر گوشه، بانگ برآوردند: گوش به فرمان و مطيع هستيم، اى امير مؤمنان!

آن گاه مردى از سرشناسان شام، جلو آمد و در برابر يزيد ايستاد و با صداى بلند گفت:

اى يزيد! شكيبا باش كه از انسانى قابل اعتماد جدا مى‏شوى

و سپاس بگزار به سبب عطاى برگزيده شدنت به فرمان‏روايى.

مى‏دانيم كه به مصيبت بزرگ مرگ خويشاوندت، گرفتارى

آن گونه كه به مصيبت گرفتار آمدى ؛ ولى نسلى نيز همچون تو نيست.

اطاعتِ همه زمينيان به تو داده شد.

تو از آنها مراقبت مى‏كنى و خدا، از تو.

و معاويه باز مانْده،۱ جانشين توست

چون از دنيا بروى ـ و خدا نكند كه خبر مرگت بشنويم ـ.

راوى مى‏گويد: سپس همه مردم با يزيد بن معاويه و فرزندش معاوية بن يزيد براى خلافت پس از او، بيعت كردند و يزيد، بيت المال را گشود و اموال فراوانى براى شاميان بيرون آورد و ميان آنها تقسيم كرد و سپس تصميم گرفت تا به همه سرزمين‏ها نامه بنويسد تا برايش بيعت گرفته شود.

راوى مى‏گويد: در آن زمان، مروان بن حكم، حاكم مدينه بود. يزيد، او را بركنار كرد و وليد بن عُتبة بن ابى سفيان را به جايش گمارد و به او نوشت:

نامه به اهل بيعت براى بيعت گرفتن

از بنده خدا، يزيد بن معاويه، امير مؤمنان به وليد بن عتبه. امّا بعد، معاويه، بنده‏اى ازبندگان خدا بود. خداوند او را گرامى داشت و او را به خلافت رساند و به او نعمت و مُكنت بخشيد، سپس او را به سوى روح و ريحان [آسايش و فضاى عطرآگين بهشتش] و رحمت و مغفرت خود بُرد. او بر پايه تقدير زيست و به اجل درگذشت. نيكوكار و پرهيزگار، زندگى كرد و پسنديده و پاكيزه از دنيا رفت. چه خليفه خوبى بود؛ ولى من او را در برابر خدا پاك نمى‏كنم، كه خدا از من نسبت به او آگاه‏تر است. او به من مسئوليتى سپرده و مرا جانشين پس از خودش كرده است و به من سفارش نموده كه به وسيله خاندان ابوسفيان ـ كه ياوران حق و طالبان عدالت هستند ـ با خاندان ابوتراب (على) مقابله كنم. پس هرگاه اين نوشته‏ام به تو رسيد، از اهالى مدينه بيعت بگير. والسلام!

1.. مقصود معاويه ، فرزند يزيد است ، نه پدر او . م


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
486

قال: ثمّ جلس فصاح الناس من كلّ جانب: سمعاً وطاعة يا أمير المؤمنين.

قال: ثمّ تقدم إليه رجل من وجوه أهل الشام حتّى وقف بين يديه رافعاً صوته، وهو يقول:

اصبر يزيدُ فارقتَ ذا ثقةٍ

و اشكر حباءَ الذي بالملك أصفاكا

رُزءَ أعظم في الأقوام نعلمه

كما رزئت ولا عُقبى كَعُقباكا

اُعطيت طاعةَ أهل الأرضِ كُلّهم

فأنتَ ترعاهم واللّه‏ُ يَرعاكا

في معاويةَ الباقي لنا خلفٌ

أما هلكت ولا نسمع بمنعاكا

قال: وبايع الناس بأجمعهم يزيد بن معاوية وابنه معاوية بن يزيد من بعده، وفتح يزيد بيوت الأموال، فأخرج لأهل الشام أموالاً جزيلة، ففرّقها عليهم، ثمّ عزم على الكتب إلى جميع البلاد بأخذ البيعة له. قال: وكان على المدينة يومئذ مروان بن الحكم فعزله يزيد وولّى مكانه الوليد بن عتبة بن أبي سفيان، وكتب إليه.

ذكر الكتاب إلى أهل البيعة بأخذ البيعة

من عبداللّه‏ يزيد بن معاوية أمير المؤمنين، إلى الوليد بن عتبة، أمّا بعد، فإنّ ۵ / ۱۰

معاوية كان عبداللّه‏ من عباده، أكرمه اللّه‏ واستخلفه، وخوّله ومكّن له، ثمّ قبضه إلى روحه وريحانه ورحمته وغفرانه، عاش بقدر ومات بأجل، عاش برّاً تقيّاً، وخرج من الدنيا رضيّاً زكيّاً، فنعم الخليفة كان، لا اُزكّيه على اللّه‏، هو أعلم به منّي، وقد كان عهد إليَّ عهداً، وجعلني له خليفة من بعده، وأوصاني أن أحدث آل أبي تراب بآل أبي سفيان؛ لأنّهم أنصار الحقّ وطلاّب العدل، فإذا ورد عليك كتابي هذا فخذ البيعة على أهل المدينة، والسلام.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38638
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به