در اين جا، بخش مرتبط با قيام و شهادت امام حسين عليهالسلام از اين كتاب، به صورت يكجا۱، عرضه مىگردد. ابتداى متن، واقعه مرگ معاويه است و اين كه يزيد، براى شكار، خارج از دمشق بود و سه روز پس از دفن معاويه وارد شهر شد. انتهاى متن نيز وقايع مربوط به حضور خاندان پيامبر صلىاللهعليهوآله در شام است.
اينك متن كتاب:
[ابن اَعثَم] مىگويد:
يزيد با گروهى به سوى قبر معاويه رفت و در آن جا نشست و ساعتى با صداى بلند گريست و با گريه او، مردمانِ همراه او نيز گريستند. آن گاه از سرِ قبر برخاست، در حالى كه مىسرود:
پيك، نامهاى آورد كه با آن، دل به تپش مىافتد
و دل از بيم آن كاغذ، هراسناك شد.
به او گفتيم: واى بر تو! در نامهات چيست؟
گفت: خليفه بيمارىاش شدّت گرفته و گرانجان شده است.
زمين، ما را لرزاند يا نزديك بود كه بلرزاند
گويى پايههاى زمين، استوارىِ خود را از دست داده بودند.
ما بر اسبانى نشاندار، حركت مىكرديم
گَرد و غبار ما را فرا گرفته بود و ستارهها هنوز طلوع نكرده بودند.
اگر ما را به منزلگاهمان مىرساندند، برايمان مهم نبود كه
در بيابان بميرند يا پشتشان خميده شود
تا آن كه بهترينِ همه مردمان را دفن كرديم.
به راستى بهترينِ آنها در خاستگاه و جايگاه بود.
آن سرورِ شريف سپيدرو كه با او از ابرها باران طلب مىشد
و از نظر عقل، بر همه مردمان، چيره بود.