459
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

يزيد [كه اين سخنان را شنيد] لختى سر به زير انداخت و آن گاه سر برداشت و گفت: من به فرمان‏بردارى شما بدون كشتن حسين خوشنود مى‏شدم و همانا اگر من با او برخورد كرده بودم، از او مى‏گذشتم.

[ورود اهل بيت عليهم‏السلام به شام و مجلس يزيد]

سپس عبيد اللّه‏ بن زياد پس از اين كه سر حسين عليه‏السلام را به شام فرستاد، دستور داد كه زنان و كودكان را آماده رفتن به شام كنند، و دستور داد به گردن على بن الحسين عليه‏السلام غُل و زنجير گران نهادند. سپس ايشان را به دنبال سرها با محفر بن ثعلبه عائذى و شمر بن ذى الجوشن روان كرد. پس آنان را بياوردند تا بدان گروهى كه سرها با ايشان بود رسيدند، و على بن الحسين عليه‏السلام در تمام راه با كسى سخن نگفت. چون به در قصر يزيد رسيدند، محفر بن ثعلبه، آواز خويش بلند كرد و گفت: اين محفر بن ثعلبه است كه مردمان پست نابه كار را نزد امير المؤمنين آورده! زين العابدين عليه‏السلام فرمود: «آن كس كه مادر محفر زاييده، پست‏تر و بدنهادتر است!».

[راوى] گويد: هنگامى كه سرها را پيش روى يزيد نهادند و در ميان آنها سر حسين عليه‏السلام بود، يزيد گفت:

پس شكافته شد سرها از مردانى گرامى،

بر ما و اينان نافرمانان و ستمكارانى بودند.

يحيى بن حكم، برادر مروان بن حكم كه پيش يزيد نشسته بود گفت:

هر آينه سرها[يى كه] كنار طف [و كربلا جدا شد] در خويشاوندى،

نزديك‏تر از پسر زياد بنده‏اى است كه داراى نژاد پستى است.

اميّه [سر سلسله بنى اميّه] روزگار را به شب رساند و دودمانش به شماره ريگ‏هاست؛

امّا دختر رسول خدا دودمانى ندارد؟

يزيد، دست بر سينه يحيى بن حكم زد و گفت: خموش باش [در چنين وقتى، بر كمى فرزندان فاطمه دريغ و افسوس مى‏خورى؟] ! سپس به على بن الحسين عليه‏السلام گفت: اى پسر حسين! پدرت با من خويشاوندى خود را بُريد، و حقّ مرا ناديده گرفت، و در سلطنت من به نزاع با من برخاست. پس خدا با او چنان كرد كه ديدى.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
458

۲ / ۱۱۹

فأطرق يزيد هنيهة، ثمّ رفع رأسه فقال: قد كنت أرضى من طاعتكم بدون قتل الحسين، أما لو أنّي صاحبه لعفوت عنه.

ثمّ إنّ عبيد اللّه‏ بن زياد بعد إنفاذه برأس الحسين عليه‏السلام أمر بنسائه وصبيانه فجهّزوا، وأمر بعليّ بن الحسين فَغُلّ بغلّ إلى عنقه، ثمّ سرّح بهم في أثر الرأس مع مجفر بن ثعلبة العائذي وشمر بن ذي الجوشن، فانطلقوا بهم حتّى لحقوا بالقوم الذين معهم الرأس، ولم يكن عليّ بن الحسين عليه‏السلام يكلّم أحداً من القوم في الطريق كلمة حتّى بلغوا.

فلمّا انتهوا إلى باب يزيد رفع مجفر بن ثعلبة صوته فقال: هذا مجفر بن ثعلبة أتى أمير المؤمنين باللئام الفجرة!

فأجابه عليّ بن الحسين عليهماالسلام: ما وَلَدَتْ اُمُّ مجفر أَشَرُّ وأَلأَمُ.

قال: ولمّا وضعت الرؤوس بين يدي يزيد وفيها رأس الحسين عليه‏السلام قال يزيد:

نفلّق هاماً مِن رجالٍ أعزّة

علينا وَهُم كانوا أعقَّ وأَظلَما

فقال يحيى بن الحكم ـ أخو مروان بن الحكم ـ وكان جالساً مع يزيد:

۲ / ۱۲۰

لَهامٌ بأَدنَى الطفِّ أدنَى قَرابةً

من ابنِ زياد العبدِ ذي الحَسَب الرذلِ

اُميّةُ أَمسَى نَسلُها عَدَدَ الحصى

وبنتُ رسولِ اللّه‏ لَيسَ لها نسلُ۱

فضرب يزيد في صدر يحيى بن الحكم وقال: اسكت، ثمّ قال لعليّ بن الحسين: يا ابن حسين، أبوك قطع رحمي، وجهل حقّي، ونازعني سلطاني، فصنع اللّه‏ به ما قد رأيت.

1.. لا يخفي أنّ وحدة القافية في هذه الأبيات تقتضي أن تكون كلمة «نسل» مجرورة ، فقد جاءت في بعضالمقاتل هكذا : «من نسل» ، وفي بعضها هكذا : «وبنت رسول اللّه‏ ليست بذي نسل» .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38662
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به