443
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

چون عبّاس بن على بسيارى كشتگان خاندان آن حضرت را ديد به برادران مادرى خود كه عبد اللّه‏ و جعفر و عثمان بودند گفت: اى برادران من! گام پيش نهيد تا من ببينم شما را كه براى خدا و رسولش خيرخواهى كرديد؛ زيرا شما فرزندى نداريد. پس عبد اللّه‏ ـ رحمة اللّه‏ ـ عليه پيش رفت و جنگ سختى كرد تا اين كه ميان او و هانى بن شبيب حضرمى، دو ضربت رد و بدل شد و هانى، او را شهيد كرد. آن گاه جعفر بن على، به جاى برادر به ميدان آمد، او را نيز هانى كشت. عثمان بن على به جاى برادران آمد. پس خولى بن يزيد اصبحى، تيرى به او زد و او را به زمين افكند و مردى از دارم بر او حمله كرد و سرش را جدا نمود و در اين حال، لشكر بر حسين عليه‏السلام حمله كرد و همراهان او را از پاى درآوردند، و تشنگى بر آن حضرت سخت شد. پس آن جناب بر ديواره كناره رود برآمد و به سوى فرات به راه افتاد و برادرش عبّاس نيز همراه او بود. پس سوارگان لشكر پسر سعد ـ لعنه اللّه‏ ـ سر راه بر او گرفتند و مردى از بنى دارم در ميان ايشان بود. پس به لشكر گفت: واى بر شما! ميانه او و فرات حائل شويد و نگذاريد به آب دسترسى پيدا كند.

حسين عليه‏السلام فرمود: «بار خدايا! اين مرد را به تشنگى دچار كن!». آن مرد دارمى ناپاك، خشمگين شد و تيرى به جانب آن حضرت پرتاب كرد، آن تير در زير چانه آن حضرت فرو رفت. حسين عليه‏السلام، آن تير را بيرون كشيد و دست زير چانه گرفت. پس دو مشت آن جناب، پر از خون شد. خون‏ها را به هوا ريخت سپس فرمود: «بار خدايا! من به تو شكايت برم از آنچه اين مردم در باره پسر دختر پيغمبرت رفتار كنند».

آن گاه به جاى خويش بازگشت و تشنگى سخت بر او غلبه كرده بود. از آن سو، لشكر دور عبّاس عليه‏السلام را گرفتند و به او حمله‏ور شدند و آن جناب به تنهايى با ايشان جنگ كرد تا كشته شد ـ رحمة اللّه‏ عليه ـ، و عهده‏دار كشتن آن جناب، زيد بن ورقاء حنفى و حكيم بن طفيل سنبسى بودند و اين پس از آن بود كه زخم‏هاى سنگينى برداشته بود و نيروى جنبش نداشت.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
442

۲ / ۱۰۹

ورمى عبداللّه‏ بن عقبة الغنوي أبا بكربن الحسن بن عليّ بن أبي طالب عليهم‏السلام فَقَتَلَه.

فلمّا رأى العبّاس بن عليّ (رحمة اللّه‏ عليه) كثرة القتلى في أهله، قال لإخوته من اُمّه ـ وهم عبداللّه‏ وجعفر وعثمان ـ: يا بني اُمّي، تقدّموا حتّى أراكم قد نصحتم للّه‏ ولرسوله، فإنّه لا ولد لكم.

فتقدّم عبداللّه‏ فقاتلَ قتالاً شديداً، فاختلف هو وهانئ بن ثبيت الحضرمي ضربتين فقتله هانئ (لعنه اللّه‏).

وتقدّم بعده جعفر بن عليّ رحمه‏الله فقتله أيضاً هانئ.

وتعمّد خوليّ بن يزيد الأصبحي عثمان بن عليّ رضى‏الله‏عنه وقد قام مقام إخوته فرماه بسهم فصرعه، وشدّ عليه رجل من بني دارم فاحتزّ رأسه.

وحملت الجماعة على الحسين عليه‏السلام فغلبوه على عسكره، واشتدّ به العطش، فركب المسنّاة يريد الفرات وبين يديه العبّاس أخوه، فاعترضته خيل ابن سعد وفيهم رجل من بني دارم فقال لهم: ويلكم حولوا بينه وبين الفرات ولا تمكّنوه من الماء، فقال الحسين عليه‏السلام: اللّهمّ أظمئه، فغضبَ الدارميّ ورماه بسهم فأثبته في حنكه، فانتزع الحسين عليه‏السلام السهم وبسط يده تحت حنكه فامتلأت‏ت راحتاه بالدم، فرمى به، ثمّ قال: اللّهمّ إنّي أشكو إليك ما يفعل بابن بنت نبيّك.

ثمّ رجع إلى مكانه وقد اشتدّ به العطش.

۲ / ۱۱۰

وأحاط القوم بالعبّاس فاقتطعوه عنه، فجعل يقاتلهم وحده حتّى قتل (رضوان اللّه‏ عليه) وكان المتولّي لقتله زيد بن ورقاء الحنفي وحكيم بن الطفيل السنبسي بعد أن اُثخن بالجراح فلم يستطع حراكاً.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38811
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به