435
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

سپس عمرو بن حجّاج با همراهانش از سمت فرات بر اصحاب حسين عليه‏السلام حمله كرد و ساعتى جنگيدند. پس مسلم بن عوسجه اسدى ـ رحمة اللّه‏ عليه ـ در اين ميان به زمين افتاد، و عمرو بن حجّاج و همراهانش بازگشتند و گرد و خاك كه فرو نشست، ديدند مسلم بر زمين افتاده. پس حسين عليه‏السلام پيش او آمد و هنوز رمقى داشت، و به او فرمود: «اى مسلم! خدايت رحمت كند! «از ايشان است كسى كه گذراند پيمان خويش را و از ايشان كسى است كه انتظار كشد و تغيير و تبديلى نكردند%«$ و حبيب بن مظاهر به او نزديك شد و گفت: اى مسلم! بسيار بر من ناگوار است به زمين افتادن و شهادت تو. اى مسلم! مژده گير به بهشت.

مسلم به آواز ضعيفى گفت: خدايت به نيكى بشارت دهد! حبيب گفت: اگر نبود كه همانا من خود مى‏دانم هم‏اكنون به دنبال تو خواهم آمد، هر سفارش و وصيتى داشتى انجام آن را مى‏پذيرفتم. پس ديگر باره آن مردمان بى‏شرم، به سوى حسين عليه‏السلام حمله بردند، و شمر بن ذى الجوشن با ميسره لشكر ابن سعد، بر ميسره لشكر حسين عليه‏السلام حمله بُرد، و آنان در برابر، پايدارى كردند و با نيزه، ايشان را باز پس زدند. پس از هر سو به حسين عليه‏السلام و يارانش حمله بُرد، و ياران آن بزرگوار، جنگ سختى كردند و آنان سى و دو نفر سوار بودند، و با اين كه اندك بودند بر هر سو از سواران كوفه كه حمله مى‏افكندند، آنها را پراكنده مى‏كردند.

عروة بن قيس كه فرمانده سوارگان بود، كس پيش عمر بن سعد فرستاد و گفت: آيا نمى‏بينى اين سواران من امروز از دست اين مردان انگشت‏شمار چه مى‏كشند؟ پيادگان و تيراندازان را به يارىِ ما بفرست. تيراندازان را فرستاد و [تيراندازى كردند و در اين گير و دار] اسب حرّ بن يزيد را پى كردند و حر، پياده شد و چنين مى‏گفت:

اگر اسب مرا پى كنيد، پس من پسر آزادمردى هستم

كه دلاورترم از شير هژبر.

و با شمشير بر ايشان حمله كرد. پس گروه بسيارى دورش را گرفتند [و او را شهيد كردند]و دو تن در كشتن او شريك شدند كه يكى ايّوب بن مسرح بود و ديگر مردى از سواران اهل كوفه.

حصين بن نمير ـ كه فرمانده و رئيس تيراندازان بود ـ، چون اين بردبارى [حيرت‏انگيز] را از ياران حسين عليه‏السلام بديد، به همراهان خود ـ كه پانصد تيرانداز بودند ـ دستور داد كه ياران حسين عليه‏السلام را تيرباران كنند. پس همگى تيرها را رها كردند. چيزى نگذشت كه اسب‏ها را از پا درآوردند و مردان را مجروح كردند و آنان از اسب‏ها پياده شدند. ساعتى، جنگ سختى كردند. پس شمر بن ذى الجوشن با همراهانش پيش آمد و زهير بن قين با ده نفر از ياران حسين عليه‏السلام بر ايشان حمله كرد و آنان را از كنار خيمه‏ها دور كرد. شمر دوباره بازگشت. زهير گروهى از ايشان را كشت و بقيه به جايگاه خويش بازگشتند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
434

ثمّ حمل عمرو بن الحجّاج في أصحابه على الحسين عليه‏السلام من نحو الفرات، فاضطربوا ساعة، فصرع مسلم بن عوسجة الأسدي (رحمة اللّه‏ عليه) وانصرف عمرو وأصحابه، وانقطعت الغبرة، فوجدوا مسلماً صريعاً، فمشى إليه الحسين عليه‏السلام، فإذا به رمق، فقال: رحمك اللّه‏ يا مسلم «فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَ مَا بَدَّلُوا تَبْدِيلاً».۱

ودنا منه حبيب بن مظاهر فقال: عزّ عليَّ مصرعك يا مسلم، أبشر بالجنّة، فقال مسلم قولاً ضعيفاً: بشّرك اللّه‏ بخير. فقال له حبيب: لولا أنّي أعلم أنّي في أثرك من ۲ / ۱۰۴

ساعتي هذه، لأحببت أن توصيني بكلّ ما أهمّك.

ثمّ تراجع القوم إلى الحسين عليه‏السلام، فحمل شمر بن ذي الجوشن (لعنه اللّه‏) على أهل الميسرة فثبتوا له فطاعنوه، وحُمِلَ على الحسين وأصحابه من كلّ جانب، وقاتلهم أصحابُ الحسين قتالاً شديداً، فأخذت خيلهم تحمل وإنّما هي اثنان وثلاثون فارساً، فلا تحمل على جانب من خيل الكوفة إلاّ كشفته.

فلمّا رأى ذلك عروة بن قيس ـ وهو على خيل أهل الكوفة ـ بعث إلى عمر بن سعد: أَما تَرى ما تَلقى خيلي منذ اليوم من هذه العدّة اليسيرة، ابعث إليهم الرجال والرماة.

فبعث عليهم بالرماة فعقر بالحرّ بن يزيد فرسه، فنزل عنه وجعل يقول:

إِن تَعقِروا بي فأنا ابنُ الحُرِّ

أَشجُعُ مِن ذي لِبَدٍ هِزَبْرِ

ويضربهم بسيفه وتكاثروا عليه، فاشترك في قتله أيّوب بن مسرح ورجل آخر من فرسان أهل الكوفة.

وقاتل أصحابُ الحسين بن عليّ عليه‏السلام القومَ أشدَّ قتال حتّى انتصف النهار. فلمّا رأى الحصين بن نمير ـ وكان على الرماة ـ صبر أصحاب الحسين عليه‏السلام تقدّم إلى أصحابه ـ وكانوا خمسمئة نابل ـ أن يرشقوا أصحاب الحسين عليه‏السلام بالنبل، فرشقوهم، فلم يلبثوا أن عقروا خيولهم وجرحوا الرجال، وأرجلوهم.

1.. الاحزاب: ۲۳ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39157
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به