333
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

[نامه‏هاى اهل كوفه و فرستادن آن حضرت مسلم بن عقيل را به كوفه]

[از آن سو] چون خبر هلاكت معاويه به مردم كوفه رسيد، در باره يزيد به جستجو پرداختند و خبر بيعت نكردن حسين عليه‏السلام به گوش ايشان رسيد، و همچنين امتناع پسر زبير از بيعت و رفتن آن دو را به مكّه دانستند. شيعيان كوفه در خانه سليمان بن صُرَد خُزاعى، انجمن كردند و خبر هلاكت معاويه را به گوش همگان رساندند، پس حمد و ثناى خداى را به جا آوردند. سليمان بن صُرَد، از آن ميان گفت: «همانا معاويه به هلاكت رسيده و حسين از بيعت با بنى اميه، خوددارى كرده است، و شما شيعيان او و شيعيان پدرش هستيد. پس اگر او را يارى مى‏دهيد و با دشمنانش مى‏جنگيد و در راه او را از دادن جان دريغ نداريد، به آن حضرت بنويسيد و آمادگى خود را به او اعلام داريد، و اگر از پراكندگى و سستى در يارى او بيم داريد، او را گول نزنيد؟». گفتند: نه، ما با دشمن او خواهيم جنگيد و در راه او جان‏فشانى خواهيم كرد، گفت: «پس براى دعوت، نامه به آن حضرت بنويسيد»، و نامه بدين مضمون به آن حضرت نوشتند:

«بِسْمِ اللّه‏ِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. نامه‏اى است به حسين بن على عليه‏السلام از سليمان بن صُرَد، و مسيّب بن نجية و رفاعة بن شداد بجلى، و حبيب بن مظاهر، و شيعيان با ايمان او و مسلمانان از مردم كوفه: درود بر تو ! همانا ما به وجود تو سپاس كنيم خدايى را كه شايسته پرستشى جز او نيست و حمد خداوندى را كه دشمن ستمكار سركش شما را درهم شكست و نابود كرد؛ آن دشمنى كه بر اين امّت يورش بُرد، و به ستم، كار خلافت و زمامدارى آنان را براى خود بربود، و اموال آنان را به زور بگرفت، و بدون رضايت آنان، خود را فرمان‏رواى ايشان كرد. نيكان و برگزيدگان آنان را بكشت، و بدكاران و اشرار را به جاى نهاد، و مال خدا را دست به دست در ميان گردنكشان و ثروتمندان قرار داد. دورى و نابودى بر او باد، چنانچه قوم ثمود، دور و نابود شدند! همانا براى ما امام و پيشوايى نيست. پس به سوى ما روى آور. اميد است خداوند به وسيله تو، ما را به حق گرد آورد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
332

ولمّا دخل الحسين مكّة كان دخوله إليها ليلة الجمعة لثلاث مضين من شعبان، ۲ / ۳۶

دخلها وهو يقرأ: «وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاءَ مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّى أَن يَهْدِيَنِى سَوَاءَ السَّبِيلِ» ثمّ نزلها وأقبل أهلها يختلفون إليه، ومَن كان بها مِن المعتمرين وأهل الآفاق، وابن الزبير بها قد لزم جانب الكعبة، فهو قائم يصلّي عندها ويطوف، ويأتي الحسين عليه‏السلام فيمن يأتيه، فيأتيه اليومين المتواليين، ويأتيه بين كلّ يومين مرّة، وهو أثقل خلق اللّه‏ على ابن الزبير، قد عرف أنّ أهل الحجاز لا يبايعونه ما دام الحسين عليه‏السلام في البلد، وأنّ الحسين أطوع في الناس منه وأجلّ.

وبلغ أهل الكوفة هلاك معاوية فأرجفوا بيزيد، وعرفوا خبر الحسين عليه‏السلام وامتناعه من بيعته، وما كان من ابن الزبير في ذلك، وخروجهما إلى مكّة، فاجتمعت الشيعة بالكوفة في منزل سليمان بن صرد، فذكروا هلاك معاوية، فحمدوا اللّه‏ عليه، فقال سليمان:

إنّ معاوية قد هلك، وإنّ حسيناً قد تقبّض۱ على القوم ببيعته، وقد خرج إلى مكّة، وأنتم شيعته وشيعة أبيه، فإن كنتم تعلمون أنّكم ناصروه ومجاهدو عدوّه فأعلموه، وإن خفتم الفشل والوهن فلا تغرّوا الرجل في نفسه، قالوا: لا، بل نقاتل عدوّه، ونقتل أنفسنا دونه.

قال: فكتبوا:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم

۲ / ۳۷

للحسين بن عليّ عليهماالسلام، من سليمان بن صرد، والمسيّب بن نجبة، ورفاعة بن شداد، وحبيب بن مظاهر، وشيعته من المؤمنين والمسلمين من أهل الكوفة: سلام عليك، فإنّا نحمد إليك اللّه‏ الذي لا إله إلاّ هو، أمّا بعد؛ فالحمد للّه‏ الذي قصم عدوّك الجبّار العنيد، الذي انتزى على هذه الاُمّة فابتزّها أمرها، وغصبها فيئها، وتأمّر عليها بغير رضىً منها، ثمّ قتل خيارها واستبقى شرارها، وجعل مال اللّه‏ دولة بين جبابرتها وأغنيائها، فبعداً له كما بعدت ثمود.

1.. تقبّض ببيعته : توقّف وانزوي بها ولم يعطهم إيّاها اُنظر : لسان العرب : ج ۷ ص ۲۱۵ (قبض» .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38724
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به