277
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

جعفر بن محمّد [الصادق عليه‏السلام] گويد: وقتى حسين بن على عليه‏السلام كشته شد، سى و سه ضربت نيزه و سى و چهار ضربت شمشير بر او بود.

گويد: در آن وقت، هر كس به حسين نزديك مى‏شد، سنان بن انس بدو حمله مى‏بُرد كه بيم داشت سر از دست وى برود، تا وقتى كه سر را برگرفت و آن را به خولى سپرد.

گويد: هر چه به تن حسين بود در آوردند، جامه زير را بحر بن كعب گرفت. روپوش را كه خز بود، قيس بن اشعث گرفت. نعلين او را يكى از بنى اود گرفت اسود نام. شمشيرش را يكى از بنى نهشل گرفت كه پس از آن به كسان حبيب بن بديل رسيد.

گويد: كسان به رناس‏ها و حلّه‏ها و شترها روى آوردند و همه را غارت كردند. كسان به زنان حسين و بُنه و لوازم وى روى كردند. زن بود كه بر سر جامه تنش با او درگير مى‏شدند و به زور مى‏گرفتند و مى‏بردند.

زهير بن عبد الرحمان خثعمى گويد: سويد بن عمرو بن ابى المطاع، از پاى در آمده بود و بى‏توان ميان كشتگان افتاده بود و چون شنيد كه مى‏گفتند: «حسين كشته شد». جانى گرفت. كاردى داشت، شمشيرش را گرفته بودند. با كارد خويش مدّتى با آنها بجنگيد، آن گاه كشته شد. عروة بن بطار تغلبى و زيد بن رفاد تجيبى، او را كشتند. وى آخرين كشته بود.

حميد بن مسلم گويد: پيش على اصغر،۱ پسر حسين بن على رسيديم كه بر بستر افتاده بود و بيمار بود. شمر بن ذى الجوشن و پيادگانِ همراه او را ديدم كه مى‏گفتند: «چرا اين را نكشيم؟». گويد: گفتم: «سبحان اللّه‏! كودكان را هم مى‏كشيم؟ اين كودك است». گويد: كارم اين بود و هر كس را مى‏آمد از او كنار مى‏زدم تا عمر بن سعد بيامد و گفت: «كس به خيمه اين زنان نرود و متعرّض اين پسر بيمار نشود. هر كه از لوازمشان چيزى گرفته، پسشان دهد». گويد: به خدا كسى چيزى پس نداد.

1.. منظور امام سجاد عليه‏السلام است.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
276

ثمّ قال لخوليّ بن يزيد الأصبحي: احتزّ رأسه، فأراد أن يفعل، فضعف فأرعد، فقال له سنان بن أنس: فتَّ اللّه‏ُ عضديك، وأبانَ يديك! فنزل إليه فذبحه واحتزّ رأسه، ثمّ دفع إلى خوليّ بن يزيد، وقد ضرب قبل ذلك بالسيوف.

قال أبو مخنف عن جعفر بن محمّد بن عليّ، قال: وجد بالحسين عليه‏السلام حين قُتل ثلاث وثلاثون طعنة وأربع وثلاثون ضربة.

قال: وجعل سنان بن أنس لا يدنو أحدٌ من الحسين إلاّ شدّ عليه مخافة أن يغلب على رأسه، حتّى أخذ رأس الحسين فدفعه إلى خولّي.

قال: وسلب الحسين ما كان عليه، فأخذ سراويله بحر بن كعب، وأخذ قيس بن الأشعث قطيفته ـ و كانت من خزّ، وكان يسمّى بعد قيس قطيفة ـ وأخذ نعليه رجل من بني أود يقال له: الأسود، وأخذ سيفه رجل من بني نهشل بن دارم، فوقع بعد ذلك إلى أهل حبيب بن بديل.

قال: ومال الناس على الورس والحلل والإبل وانتهبوها، قال: ومال الناس على نساء الحسين وثقله ومتاعه، فإن كانت المرأة لتنازع ثوبها عن ظهرها حتّى تغلب عليه، فيذهب به منها.

قال أبو مخنف: حدّثني زهير بن عبد الرحمن الخثعمي، أنّ سويد بن عمرو بن أبي المطاع كان صُرع فاُثخن، فوقع بين القتلى مثخناً، فسمعهم يقولون: قتل الحسين، فوجد إفاقة، فإذا معه سكّين وقد أخذ سيفه، فقاتلهم بسكينه ساعة، ثمّ إنّه قتل، قتله عروة بن بطار التغلبي، وزيد بن رقاد الجنبي، وكان آخر قتيل.

۵ / ۴۵۴

قال أبو مخنف: حدّثني سليمان بن أبي راشد، عن حميد بن مسلم، قال، انتهيت إلى عليّ بن الحسين بن عليّ الأصغر وهو منبسط على فراش له، وهو مريض، وإذا شمر بن ذي الجوشن في رجّالة معه يقولون: ألا نقتل هذا؟

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39232
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به