259
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

گويد: سه كس از بنى تميم كه با آنها بودند گفتند: «بله، به خدا از برادران و اهل دعوتمان مى‏پذيريم و دست از يارشان مى‏داريم». و چون تميميان از ياران من تبعيت كردند، ديگران نيز دست بداشتند و خدا مرا نجات داد.

فضيل بن خديج كندى گويد: ابو الشعثاى كندى، از تيره بنى بهدله، پيش روى حسين زانو زد و يكصد تير بينداخت كه جز پنج تير به زمين نيفتاد؛ كه تيراندازى چيره‏دست بود و چون تيرى مى‏انداخت مى‏گفت: «منم فرزند بهدله، يكّه‏سوار عرجله». گويد: و حسين مى‏گفت: «خدايا! تير وى را به هدف برسان و پاداش وى را بهشت كن». گويد: و چون يكصد تير را بينداخت برخاست و گفت: «جز پنج تير به زمين نيفتاد و معلومم شد كه پنج كس را كشته‏ام». گويد: وى جزو نخستين كسانى بود كه كشته شدند.

گويد: وى آن روز رجزى مى‏خواند به اين مضمون:

منم يزيد كه پدرم مهاجر بود،

دليرتر از شير بيشه.

خدايا ! من ياور حسينم

و از ابن سعد، دورى گرفته‏ام.

گويد: يزيد بن المهاجر از جمله كسانى بود كه همراه عمر بن سعد به مقابله حسين آمده بودند، و چون شرايط حسين را نپذيرفتند، سوى وى رفت و همراه وى جنگيد تا كشته شد.

گويد: عمرو بن خالد صيداوى و جابر بن حارث سلمانى و سعد، غلام عمر بن خالد و مجمع بن عبد اللّه‏ عايذى، در آغاز درگيرى، جنگ انداختند و با شمشير به جماعت حمله بردند و چون در ميان جماعت افتادند، اطرافشان را گرفتند كه از يارانشان جدا افتادند؛ امّا نه چندان دور. پس عبّاس بن على حمله بُرد و آنها را از ميان جماعت در آورد كه زخمدار بيامدند و بار ديگر دشمن به آنها نزديك شد كه با شمشير حمله بردند. در همان آغاز چندان جنگيدند كه به يك‏جا كشته شدند.

زهير بن عبد الرحمان خثعمى گويد: آخرين كس از ياران حسين كه با وى مانده بود، سويد بن عمرو خثعمى بود.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
258

قال أبو مخنف: حدّثني فضيل بن خديج الكندي أنّ يزيد بن زياد وهو أبو الشعثاء الكندي من بني بهدلة جثا على ركبتيه بين يدي الحسين، فرمى بمئة سهم ما سقط منها خمسة أسهم، وكان رامياً، فكان كلمّا رمى قال:

أنا ابن بهدلة، فرسان العرجلة، ويقول حسين: اللّهمّ سدّد رميته، واجعل ثوابه الجنّة، فلمّا رمى بها قام فقال: ما سقط منها إلاّ خمسة أسهم، ولقد تبيّن لي أنّي قد قتلت خمسة نفر، وكان في أوّل مَن قتل، وكان رجزه يومئذ:

أنا يزيدُ وأبي مهاصرُ

أشجعُ من ليثٍ بغيلٍ خادرْ

يا رَبِّ إنّي للحسينِ ناصرْ

و لابن سعد تاركٌ وهاجرْ

۵ / ۴۴۶

وكان يزيد بن زياد بن المهاصر ممّن خرج مع عمر بن سعد إلى الحسين، فلمّا ردّوا الشروط على الحسين مال إليه فقاتل معه حتّى قُتل.

فأمّا الصيداوي عمر بن خالد، وجابر بن الحارث السلماني، وسعد مولى عمر بن خالد، ومجمع بن عبداللّه‏ العائذي، فإنّهم قاتلوا في أوّل القتال، فشدّوا مقدمين بأسيافهم على الناس، فلمّا وغلوا عطف عليهم الناس فأخذوا يحوزونهم، وقطعوهم من أصحابهم غير بعيد، فحمل عليهم العبّاس بن عليّ فاستنقذهم، فجاءوا قد جرحوا، فلمّا دنا منهم عدوّهم شدّوا بأسيافهم، فقاتلوا في أوّل الأمر حتّى قتلوا في مكان واحد.

قال أبو مخنف: حدّثني زهير بن عبد الرحمن بن زهير الخثعمي، قال:

كان آخر من بقي مع الحسين من أصحابه سويد بن عمرو بن أبي المطاع الخثعمي.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38789
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به