215
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

حسين بدو گفت: «تو برادر آن برادرى؟ مى‏خواهى بنى هاشم بيشتر از خون مسلم بن عقيل را از تو مطالبه كنند؟ نه به خدا مانند ذليلان تسليم نمى‏شوم و مانند بردگان، گردن نمى‏نهم! اى بندگان خدا! «من از اين كه سنگسارم كنيد به پروردگار خويش و پروردگار شما پناه مى‏برم». از شرّ متكبّرانى كه به روز حساب ايمان ندارند، به پروردگار خودم و پروردگار شما پناه مى‏برم».

گويد: آن گاه مركب خويش را خوابانيد و عقبة بن سمعان را بگفت تا آن را زانوبند زد و قوم، حمله‏كنان سوى وى آمدند.

كثير بن عبد اللّه‏ شعبى ـ كه هنگام كشته شدن حسين حضور داشته بود ـ گويد: وقتى به طرف حسين حمله برديم، زهير بن قين بر اسب خويش ـ كه دُمى پرموى داشت ـ با سلاح تمام بيامد و گفت: «اى مردم كوفه! از عذاب خداى حذر كنيد. اندرز برادر مسلمان بر برادر مسلمان، فرض است. ما و شما تا كنون و تا وقتى كه شمشير در ميانه نيامده، برادريم و بر يك دين و بر يك جماعت (ملّت) و شما سزاوار اندرز ماييد و چون شمشير در ميان آيد، همبستگى برود و ما امّتى باشيم و شما امّت ديگر. خدا ما و شما را به باقى‏ماندگان پيمبر خويش امتحان مى‏كند تا ببيند ما و شما چگونه عمل مى‏كنيم. ما شما را دعوت مى‏كنيم كه آنها را يارى كنيد و از پشتيبانى عبيد اللّه‏ بن زياد طغيانگر باز مانيد كه در ايّام سلطه آنها جز بد نخواهيد ديد. چشمانتان را ميل مى‏كشند و دست‏ها و پاهايتان را مى‏بُرند. اعضايتان را مى‏بُرند و بر تنه‏هاى خرما بالا مى‏برند و پارسايان و قاريان شما امثال حجر بن عدى و يارانش و هانى بن عروه و نظاير او را مى‏كُشند».


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
214

فقال: سبحان اللّه‏! بلى واللّه‏، لقد فعلتم، ثمّ قال: أيّها الناس، إذ كرهتموني فدعوني أنصرف عنكم إلى مأمني من الأرض، قال: فقال له قيس بن الأشعث: أو لا تنزل على حكم بني عمّك، فإنّهم لن يروك إلاّ ما تحبّ، ولن يصل إليك منهم مكروه؟ فقال الحسين: أنت أخو أخيك، أ تريدُ أن يطلبك بنو هاشم بأكثر من دم مسلم بن عقيل، لا واللّه‏، لا اُعطيهم بيدي إعطاء الذليل، ولا أقرّ إقرار العبيد. عباد ۵ / ۴۲۶

اللّه‏، «إِنِّى عُذْتُ بِرَبِّى وَ رَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ»۱، أعوذ بربّي وربّكم من كلّ متكبّر لا يؤمن بيوم الحساب.

قال: ثمّ إنّه أناخ راحلته، وأمر عقبة بن سمعان فعقلها، وأقبلوا يزحفون نحوه.

قال أبو مخنف: فحدّثني عليّ بن حنظلة بن أسعد الشامي، عن رجل من قومه شهد مقتل الحسين حين قتل، يقال له: كثير بن عبداللّه‏ الشعبي، قال: لمّا زحفنا قبل الحسين خرج إلينا زهير بن قَيْن على فرسٍ له ذنوب، شاكٍّ في السلاح، فقال:

يا أهل الكوفة، نَذارِ لكم من عذاب اللّه‏ نَذار! إنّ حقّاً على المسلم نصيحة أخيه المسلم، ونحن حتّى الآن إخوة، وعلى دين واحد وملّة واحدة، ما لم يقع بيننا وبينكم السيف، وأنتم للنصيحة منّا أهل، فإذا وقع السيف انقطعت العصمة، وكنّا اُمّة وأنتم اُمّة، إنّ اللّه‏ قد ابتلانا وإيّاكم بذرّيّة نبيّه محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله لينظر ما نحن وأنتم عاملون، إنّا ندعوكم إلى نصرهم وخذلان الطاغية عبيد اللّه‏ بن زياد، فإنّكم لا تدركون منهما إلاّ بسوء عمر سلطانهما كلّه، ليسملان أعينكم، ويقطعان أيديكم وأرجلكم، ويمثّلان بكم، ويرفعانكم على جذوع النخل، ويقتلان أماثلكم وقرّاءكم، أمثال حجر بن عدي وأصحابه، وهانئ بن عروة وأشباهه.

1.. الدخان: ۲۰ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 52447
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به