205
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

«كسانى كه كافر شده‏اند مپندارند اين مهلت كه به ايشان مى‏دهيم، خير آنهاست. فقط مهلتشان مى‏دهيم تا گناهشان بيشتر شود و عذابى خفّت‏انگيز دارند. خدا مؤمنان را بر اين حال كه شماييد، نمى‏گذارد تا پليد را از پاك جدا كند».

يكى از سوارانى كه مراقب ما بودند، اين را بشنيد و بگفت: «قسم به پروردگار كعبه كه ما پاكانيم و از شما جدا شده‏ايم!». گويد: من او را شناختم و به برير بن حصين گفتم: «مى‏دانى اين كيست؟». گفت: «نه». گفتم: «اين ابو حرب عبد اللّه‏ بن شهر است». مردى بذله‏گوى بود و معتبر و دلير و غافل‏كش. بارها مى‏شد كه سعيد بن قيس او را به سبب جنايتى محبوس مى‏داشت. گويد: برير بن حضير بدو گفت: «اى فاسق! خدا تو را جزو پاكان مى‏كند؟». گفت: «تو كيستى؟». گفت: «برير بن حضين». گفت: «انّا للّه‏! دريغم آيد اى برير! به خدا هلاك شدى، به خدا هلاك شدى!». گفت: «اى ابو حرب! مى‏خواهى از گناهان بزرگ خويش به پيشگاه خدا توبه برى كه به خدا ما پاكانيم و شما پليدان». گفت: «من نيز بدين شهادت مى‏دهم». گفتمش: «واى تو! چرا دانستنت سودت نمى‏دهد». گفت: «فدايت شوم! پس چه كسى همنشين يزيد بن عذره عنزى مى‏شود؟». گفت: «اينك يزيد همراه من است». گفت: «به هر حال، خدا رأى تو را زشت بدارد كه بى‏خردى». گويد: پس او برفت و آن كه شبانگاه با سواران مراقب ما بود، عزرة بن قيس احمسى بود كه سالار سواران بود.

گويد: و چون عمر بن سعد، صبحگاهِ روز شنبه نماز كرد ـ به قولى روز جمعه بود ـ و اين به روز عاشورا بود، با كسانى كه همراه وى بود بيامد.

گويد: حسين، ياران خويش را بياراست و با آنها نماز صبح بكرد. سى و دو سوار با وى بودند و چهل پياده. زهير بن قين را به پهلوى راست ياران خود نهاد و حبيب بن مظاهر را به پهلوى چپ ياران خود نهاد. پرچم خويش را به عبّاس بن على برادرش داد. خيمه‏ها را پشت سر نهاد و بگفت تا مقدارى هيزم و نى را كه پشت خيمه بود، آتش زدند ؛ كه بيم داشت دشمن از پشت سر بيايد.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
204

قال: فعرفته فقلت لبرير بن حضير: تدري من هذا؟ قال: لا، قلت: هذا أبو حرب السبيعي عبداللّه‏ بن شهر ـ و كان مضحاكاً بطّالاً، وكان شريفاً شجاعاً فاتكاً، وكان سعيد بن قيس ربما حبسه في جناية ـ فقال له برير بن حضير: يا فاسق! أنت يجعلك اللّه‏ في الطيبين! فقال له: مَن أنت؟

قال: أنا برير بن حضير، قال: إنّا للّه‏! عزّ عليَّ! هلكت واللّه‏، هلكت واللّه‏ يا برير!

قال: يا أبا حرب، هل لك أن تتوب إلى اللّه‏ من ذنوبك العظام! فو اللّه‏، إنّا لنحن الطيّبون، ولكنّكم لأنتم الخبيثون، قال: وأنا على ذلك من الشاهدين، قلت: ويحك! أفلا ينفعك معرفتك؟! قال: جعلت فداك! فمن ينادم يزيد بن عذرة العنزي من عنز بن وائل! قال: ها هو ذا معي، قال: قبّح اللّه‏ رأيك على كلّ حال! أنت سفيه.

۵ / ۴۲۲

قال: ثمّ انصرف عنّا، وكان الذي يحرسنا بالليل في الخيل عزرة بن قيس الأحمسي، وكان على الخيل، قال: فلمّا صلّى عمر بن سعد الغداة يوم السبت ـ وقد بلغنا أيضاً أنّه كان يوم الجمعة، وكان ذلك اليوم يوم عاشوراء ـ خرج فيمن معه من الناس.

قال: وعبّأ الحسين أصحابه، وصلّى بهم صلاّة الغداة، وكان معه اثنان وثلاثون فارساً وأربعون راجلاً، فجعل زهير بن القين في ميمنة أصحابه، وحبيب بن مظاهر في ميسرة أصحابه، وأعطى رايته العبّاس بن عليّ أخاه، وجعلوا البيوت في ظهورهم، وأمر بحطب وقصب كان من وراء البيوت يحرق بالنار مخافة أن يأتوهم من ورائهم.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38931
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به