203
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

گويد: چشمانش پر از اشك شد و گفت: «اگر شترمرغ را بگذارند، شب مى‏خوابد». گفت: «واى من! تو را به زور مى‏كشانند! اين، قلب مرا بيشتر داغدار مى‏كند و بر جانم سخت‏تر است». و به چهره خويش زد و گريبان خويش را گرفت و آن را بدريد و بيهوش به زمين افتاد.

گويد: حسين بدو پرداخت و آب به چهره‏اش ريخت و گفت: «خواهركم! از خدا بترس و از خدا تسلّى خواه و بدان كه زمينيان مى‏ميرند و آسمانيان نمى‏مانند. همه چيز تلف‏شدنى است به جز ذات خدايى كه زمين را به قدرت خويش آفريده و خلق را برمى‏انگيزد كه باز مى‏آيند و او خود يكتاست. پدرم بهتر از من بود، مادرم بهتر از من بود، برادرم بهتر از من بود. مقتداى من و آنها و همه مسلمانان، پيمبر خداست». گويد: با اين سخنان و امثال آن، وى را تسلّى داد و گفت: «خواهركم! قَسَمت مى‏دهم و قسم مرا رعايت كن كه بر من گريبان ندرى و چهره نخراشى و واى نگويى و مرگ نخواهى». گويد: آن گاه وى را بياورد و پيش من نشانيد و پيش ياران خويش رفت و گفتشان كه خيمه‏هايشان را نزديك يك‏ديگر كنند و طناب‏ها را درهم كنند و ما بين خيمه‏ها باشند مگر در سمتى كه دشمن از آن جا مى‏آيد.

ضحّاك بن عبد اللّه‏ مشرقى گويد: آن شب، حسين و ياران وى همه شب بيدار بودند، نماز مى‏كردند و آمرزش مى‏خواستند و دعا مى‏كردند و زارى. سواران آنها بر ما مى‏گذشتند كه مراقبمان بودند و حسين، اين آيه را مى‏خواند:


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
202

قال: فنظر إليها الحسين عليه‏السلام فقال: يا اُخيّة، لا يذهبنّ حلمك الشيطان. قالت: بأبي أنت واُمّي يا أبا عبداللّه‏! استقتلت نفسي فداك؟

فردّ غصّته، وترقرقت عيناه، وقال: لو ترك القطا ليلاً لنام. قالت: يا ويلتي، أفتغصب نفسك اغتصاباً! فذلك أقرح لقلبي، وأشدّ على نفسي! ولطمت وجهها، وأهوت إلى جيبها وشقّته، وخرّت مغشيّاً عليها.

فقام إليها الحسين فصبَّ على وجهها الماء، وقال لها: يا اُخيّة، اتّقي اللّه‏ وتعزّي بعزاء اللّه‏،، واعلمي أنّ أهل الأرض يموتون، وأن أهل السماء لا يبقون، وأنّ كُلَّ ۵ / ۴۲۱

شَيْءٍ هالِكٌ إلاّ وجه اللّه‏ الذي خلق الأرض بقدرته، ويبعث الخلق فيعودون، وهو فرد وحده، أبي خير منّي، واُمّي خير منّي، وأخي خير منّي، ولي ولهم ولكلّ مسلم برسول اللّه‏ اُسوة.

قال: فعزّاها بهذا ونحوه، وقال لها: يا اُخيّة، إنّي اُقسم عليك فأبرّي قسمي، لا تشقّي عليَّ جيباً، ولا تخمشي عليَّ وجهاً، ولا تدعي عليَّ بالويل والثبور إذا أنا هلكت.

قال: ثمّ جاء بها حتّى أجلسها عندي، وخرج إلى أصحابه فأمرهم أن يقرّبوا بعض بيوتهم من بعض، وأن يدخلوا الأطناب بعضها في بعض، وأن يكونوا هم بين البيوت إلاّ الوجه الذي يأتيهم منه عدوّهم.

قال أبو مخنف: عن عبداللّه‏ بن عاصم، عن الضحّاك بن عبداللّه‏ المشرقي، قال: فلمّا أمسى حسين وأصحابه قاموا الليل كلّه يصلّون ويستغفرون، ويدعون ويتضرّعون، قال: فتمرّ بنا خيل لهم تحرسنا، وأن حسيناً ليقرأ: «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ خَيْرٌ لأِّنفُسِهِمْ إِنَّمَا نُمْلِى لَهُمْ لِيَزْدَادُوا إِثْمًا وَلَهُمْ عَذَابٌ مُّهِينٌ * مَّا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى مَا أَنتُمْ عَلَيْهِ حَتَّى يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»۱، فسمعها رجل من تلك الخيل التي كانت تحرسنا، فقال: نحن وربّ الكعبة الطيّبون، ميّزنا منكم.

1.. آل عمران: ۱۷۸ ـ ۱۷۹ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39097
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به