155
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

در اين سال، يزيد بن معاويه، وليد بن عتبه را از مكّه كَند، و عمرو بن سعيد بن عاص را ولايتدار آن جا كرد، و اين به ماه رمضان همين سال بود.

عامل يزيد بر مكّه و مدينه، از پس عزل وليد بن عتبه، عمرو بن سعيد بود و عامل كوفه و بصره و ولايات آن، عبيد اللّه‏ بن زياد. قضاى كوفه، با شريح بن حارث بود و قضاى بصره، با هشام بن هبيره.

آن گاه سال شصت و يكم در آمد

سخن از حوادث سال شصت و يكم هجرى

از جمله، كشته شدن حسين بود ـ رضوان اللّه‏ عليه ـ كه چنان‏كه در روايت احمد بن ثابت آمده، در محرّم همين سال، ده روز رفته از ماه، كشته شد. واقدى و هشام كلبى نيز چنين گفته‏اند.

آغاز كار حسين را از حركت به طرف عراق و آنچه به سال شصتم بود، از پيش آورده‏ايم و اكنون كار وى را در سال شصت و يكم ياد مى‏كنيم و اين كه كشته شدنش چگونه بود.

عبد اللّه‏ بن سليم و مذرى بن مشمعل، هردوان اسدى، گويند: حسين عليه‏السلام بيامد تا در شراف منزل كرد. به وقت سحر، غلامان خويش را بگفت تا كاملاً آبگيرى كنند. سپس از آن جا روان شدند. همه اوّل روز راه پيمودند تا روز به نيمه رسيد. آن گاه يكى گفت: «اللّه‏ اكبر!». حسين گفت: «اللّه‏ اكبر؟! براى چه تكبير گفتى؟».

گفت: «نخلستان ديدم». دو مرد اسدى گفتند: «هرگز در اين جا حتّى يك نخل نديده‏ايم». حسين به ما گفت: «پس به نظر شما چه ديده؟».

گفتيم: «به نظر ما گردن اسبان و سر نيزه‏ها را ديده». گفت: «به خدا به نظر من نيز همين است!». گويند: آن گاه حسين گفت: «پناهگاهى هست كه سوى آن رَويم و پشت سر خويش نهيم و با قوم، از يك سمت مقابله كنيم». گفتيم: «آرى، ذوحسم، پهلوى توست؛ از چپ، سوى آن مى‏پيچى. اگر زودتر از قوم آن جا برسى، چنان است كه مى‏خواهى». گويند: پس حسين از طرف چپ، راه آن جا گرفت.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
154

و نزع يزيد بن معاوية في هذه السنة الوليد بن عتبة عن مكّة، وولاّها عمرو بن سعيد بن العاص، وذلك في شهر رمضان منها، فحجّ بالناس عمرو بن سعيد في هذه السنة. حدّثني بذلك أحمد بن ثابت، عمّن ذكره، عن إسحاق بن عيسى، عن أبي معشر.

و كان عامله على مكّة والمدينة في هذه السنة بعد ما عزل الوليد بن عتبة عمرو بن سعيد، و على الكوفة والبصرة وأعمالهما عبيد اللّه‏ بن زياد، وعلى قضاء الكوفة شريح بن الحارث، و على قضاء البصرة هشام بن هبيرة.

۵ / ۴۰۰

ثمّ دخلت سنة إحدى وستّين ذكر الخبر عمّا كان فيها من الأحداث

فمن ذلك مقتل الحسين رضوان اللّه‏ عليه، قتل فيها في المحرّم لعشر خلون منه، كذلك حدّثني أحمد بن ثابت، قال: حدّثني مُحدّث، عن إسحاق بن عيسى، عن أبي معشر، وكذلك قال الواقدي وهشام بن الكلبي، وقد ذكرنا ابتداء أمر الحسين في مسيره نحو العراق و ما كان منه في سنة ستّين، ونذكر الآن ما كان من أمره في سنة إحدى وستّين، وكيف كان مقتله.

حدّثت عن هشام، عن أبي مخنف، قال: حدّثني أبو جناب، عن عديّ بن حرملة، عن عبداللّه‏ بن سليم والمذرى بن المشمعل الأسديين، قالا: أقبل الحسين عليه‏السلام حتّى نزل شراف، فلمّا كان في السحر أمر فتيانه فاستقوا من الماء فأكثروا، ثمّ ساروا منها، فرسموا صدر يومهم حتّى انتصف النهار، ثمّ إنّ رجلاً قال: اللّه‏ أكبر! فقال الحسين: اللّه‏ أكبر ما كبّرت؟!

قال: رأيت النخل، فقال له الأسديّان: إنّ هذا المكان ما رأينا به نخلة قطّ، قالا: فقال لنا الحسين: فما تريانه رأى؟ قلنا: نراه رَأى هوادي الخيل، فقال: وأنا واللّه‏ أرى ذلك.

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38837
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به