13
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

در اين جا، عمده وقايعى كه طبرى تحت عنوان «وقايع سال‏هاى ۶۰ و ۶۱ هجرى» آورده و با قيام امام حسين عليه‏السلام مرتبط اند، به صورت پيوسته۱، نقل مى‏گردد. اين حوادث، با خلافت يزيد، آغاز مى‏شوند و با گزارشى از مرثيه عبيد اللّه‏ ابن حُر در سوگ شهيدان كربلا پايان مى‏يابند.

اينك متن كتاب:

خلافت يزيد بن معاويه

در اين سال با يزيد، پس از مرگ پدرش بيعت خلافت كردند، به قولى در نيمه رجب و به قول ديگر، هشت روز مانده از آن ماه، چنان‏كه از پيش در مورد مرگ پدرش معاويه آورده‏ايم.

يزيد، عبيد اللّه‏ بن زياد را بر بصره و نعمان بن بشير را بر كوفه نگه داشت.

ابو مخنف گويد: يزيد در اوّل رجب سال شصتم، زمامدار شد، در حالى كه حاكم مدينه، وليد بن عتبة بن ابى سفيان بود، حاكم كوفه، نعمان بن بشير انصارى، حاكم بصره، عبيد اللّه‏ بن زياد، و حاكم مكّه، عمرو بن سعيد بن عاص.

وقتى يزيد به زمامدارى رسيد، انديشه‏اى نداشت جز آن كه از آن چند كس كه دعوت معاويه را به بيعت با يزيد نپذيرفته بودند، بيعت بگيرد و كارشان را به سر بَرَد. پس به وليد نوشت:

«به نام خداى رحمان رحيم. از يزيد امير مؤمنان، به وليد بن عتبه. امّا بعد، معاويه، يكى از بندگان خدا بود كه او را حرمت داد و خليفه كرد و قدرت و سلطه داد كه به مدّت مقدّر، زندگى كرد و به وقت مقرّر بمُرد. خدايش رحمت كند كه نكو زيست و نيك و پرهيزكار بمُرد! و السلام». و نيز در صفحه‏اى كه گويى گوش موشى بود نوشت:

«امّا بعد، حسين و عبد اللّه‏ بن عمر و عبد اللّه‏ بن زبير را سخت و بى‏امان به بيعت وادار كن تا بيعت كنند. و السلام».

1.. تاريخ الطبرى : ج ۵ ص ۳۳۸ ـ ۴۷۱ . ترجمه نيز از كتاب : تاريخ طبرى يا تاريخ رُسُل و مُلوك ، ترجمه ابو القاسم پاينده ج ۷ ص ۲۹۰۵ ـ ۳۰۸۶ ، اخذ شده است .


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
12

واوردنا هنا ما ذكره الطبري من الحوادث المتعلقة بالإمام الحسين عليه‏السلام تحت عنوان «العامين ۶۰ و ۶۱ للهجرة» وبشكل متصل۱. و تبدأ هذه الحوادث من خلافة يزيد وتنتهي برواية رثاء عبيد اللّه‏ بن الحر لشهداء كربلاء. و هذا نص الكتاب:

۵ / ۳۳۸

خلافة يزيد بن معاوية

وفي هذه السنة بويع ليزيد بن معاوية بالخلافة بعد وفاة أبيه، للنصف من رجب في قول بعضهم، وفي قول بعض: لثمان بقين منه على ما ذكرنا قبل من وفاة والده معاوية فأقرّ عبيد اللّه‏ بن زياد على البصرة، والنعمان بن بشير على الكوفة.

وقال هشام بن محمّد، عن أبي مخنف، ولي يزيد في هلال رجب سنة ستّين، وأمير المدينة الوليد بن عتبة بن أبي سفيان، وأمير الكوفة النعمان بن بشير الأنصاري، وأمير البصرة عبيد اللّه‏ بن زياد، وأمير مكّة عمرو بن سعيد بن العاص، ولم يكن ليزيد همّة حين ولي إلاّ بيعة النفر الذين أبوا على معاوية الإجابة إلى بيعة يزيد حين دعا الناس إلى بيعته، وإنّه وليّ عهده بعده، والفراغ من أمرهم، فكتب إلى الوليد:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، من يزيد أمير المؤمنين، إلى الوليد بن عتبة، أمّا بعد؛ فإنّ معاوية كان عبداً من عباد اللّه‏، أكرمه اللّه‏ واستخلفه، وخوّله ومكّن له، فعاش بقدر، ومات بأجل، فرحمه اللّه‏، فقد عاش محموداً، ومات برّاً تقيّاً، والسلام.

وكتب إليه في صحيفة كأنّها اٌذن فأرة:

أمّا بعد، فخذ حسيناً وعبداللّه‏ بن عمر وعبداللّه‏ بن الزبير بالبيعة أخذاً شديداً ليست فيه رخصة حتّى يبايعوا، والسلام.

1.. مأخوذ من : تاريخ الطبري : ج ۵ ص ۲۳۸ ـ ۴۷۱ .

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 38686
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به