در اين جا، عمده وقايعى كه طبرى تحت عنوان «وقايع سالهاى ۶۰ و ۶۱ هجرى» آورده و با قيام امام حسين عليهالسلام مرتبط اند، به صورت پيوسته۱، نقل مىگردد. اين حوادث، با خلافت يزيد، آغاز مىشوند و با گزارشى از مرثيه عبيد اللّه ابن حُر در سوگ شهيدان كربلا پايان مىيابند.
اينك متن كتاب:
خلافت يزيد بن معاويه
در اين سال با يزيد، پس از مرگ پدرش بيعت خلافت كردند، به قولى در نيمه رجب و به قول ديگر، هشت روز مانده از آن ماه، چنانكه از پيش در مورد مرگ پدرش معاويه آوردهايم.
يزيد، عبيد اللّه بن زياد را بر بصره و نعمان بن بشير را بر كوفه نگه داشت.
ابو مخنف گويد: يزيد در اوّل رجب سال شصتم، زمامدار شد، در حالى كه حاكم مدينه، وليد بن عتبة بن ابى سفيان بود، حاكم كوفه، نعمان بن بشير انصارى، حاكم بصره، عبيد اللّه بن زياد، و حاكم مكّه، عمرو بن سعيد بن عاص.
وقتى يزيد به زمامدارى رسيد، انديشهاى نداشت جز آن كه از آن چند كس كه دعوت معاويه را به بيعت با يزيد نپذيرفته بودند، بيعت بگيرد و كارشان را به سر بَرَد. پس به وليد نوشت:
«به نام خداى رحمان رحيم. از يزيد امير مؤمنان، به وليد بن عتبه. امّا بعد، معاويه، يكى از بندگان خدا بود كه او را حرمت داد و خليفه كرد و قدرت و سلطه داد كه به مدّت مقدّر، زندگى كرد و به وقت مقرّر بمُرد. خدايش رحمت كند كه نكو زيست و نيك و پرهيزكار بمُرد! و السلام». و نيز در صفحهاى كه گويى گوش موشى بود نوشت:
«امّا بعد، حسين و عبد اللّه بن عمر و عبد اللّه بن زبير را سخت و بىامان به بيعت وادار كن تا بيعت كنند. و السلام».