1007
واقعه عاشورا(در منابع کهن)

پس امام فرمود: «اى خواهرم ! چنانچه مرغ سنگخواره به حال خود رها شود، به خواب رود».

حضرت زينب عليهاالسلام فرمود: «از سخنانى كه گفتى، تنها بوى مرگ مى‏آيد، و موجب طولانى‏تر شدن اندوهم و شعله‏ور شدن آتش دلم مى‏گردد». اين را گفت و بى‏هوش افتاد. امام نيز با سوگند بسيار، زير بازوانش را گرفت و به خيمه بُرد.

ادامه گفتار تا شهادت امام حسين عليه‏السلام

با حضور ابن سعد ملعون در كربلا، امام عليه‏السلام به آنان فرمود: «از من چه مى‏خواهيد؟ من سه پيشنهاد دارم: يا رهايم كنيد تا خود نزد يزيد روم، يا به همان جا كه آمدم بازگردم، يا به يكى از سرحدّات اسلامى رهسپار شوم و همان جا بمانم».

با اين سخنان، ابن سعد مسرور گشت و گمان كرد كه ابن زياد ملعون، يكى از آنها را از او خواهد پذيرفت. پس فى الحال با ارسال پيكى، او را از ماجرا باخبر ساخت و ذيل آن، مكتوب داشت: اگر دشمنان از اهل ديلم اين درخواست را كنند و تو نپذيرى، ظلم كرده‏اى. پس ابن زياد اين گونه پاسخش داد: اى ابن سعد ! گويا طمع به راحتى داشته و مى‏خواهى شانه خالى كنى! كار اين مرد را تمام كن و با او بجنگ، و از او جز اطاعت فرمانم مپذير.

امام عليه‏السلام فرمود: «پناه بر خدا از اين كه هرگز تسليم فرمان پسر مرجانه شوم!» و ابن زياد ملعون نيز شمر بن ذى الجوشن ـ كه خدا خوار و بى‏مقدارش فرمايد ـ را نزد ابن سعد ملعون روانه ساخت تا او را وادار به جنگ با حسين عليه‏السلام سازد.

پس در روز جمعه دهم محرّم سال شصت و يكم هجرى اقدام به جنگ امام حسين عليه‏السلام نمود و ياران و اصحاب حضرت، يكى‏يكى به ميدان آمدند و جنگيدند تا كشته شدند.


واقعه عاشورا(در منابع کهن)
1006

وأبي عليّ، وأخي الحسن! يا بقيّة الماضين، وثمال الباقين.

فقال لها الحسين: يا اُختي، لو ترك القطا لنام.

قالت: فإنّما تغتصب نفسك اغتصاباً! فذاك أطول لحزني وأشجى لقلبي، وخرّت مغشيّاً عليها، فلم يزل يناشدها، واحتملها حتّى أدخلها الخباء.

رجع الحديث إلى مقتله صلوات اللّه‏ عليه:

قال: فوجّه إلى عمر بن سعد (لعنه اللّه‏) فقال: ما ذا تريدون منّي؟ إنّي مخيّركم ثلاثاً: بين أن تتركوني ألحق بيزيد، أو أرجع من حيث جئت، أو أمضي إلى بعض ثغور المسلمين فاُقيم فيها.

ففرح ابن سعد بذلك، وظنّ أنّ ابن زياد (لعنه اللّه‏) يقبله منه، فوجّه إليه رسولاً يعلمه ذلك، ويقول: لو سألك هذا بعض الديلم ولم تقبله ظلمته.

فوجّه إليه ابن زياد: طمعت يا ابن سعد في الراحة، وركنت إلى دعة، ناجز الرجل وقاتله، ولا ترضَ منه إلاّ أن ينزل على حكمي.

فقال الحسين: معاذ اللّه‏، أن أنزل على حكم ابن مرجانة أبداً، فوجّه ابن زياد شمر بن ذي الجوشن الضّبابي (أخزاه اللّه‏) إلى ابن سعد (لعنه اللّه‏) يستحثّه لمناجزة الحسين.

فلمّا كان في يوم الجمعة لعشر خلون من المحرّم سنة إحدى وستّين، ناجزه ابن سعد (لعنه اللّه‏) فجعل أصحاب الحسين يتقدّمون رجلاً رجلاً يقاتلون حتّى قتلوا.

وقال المدائني: عن العبّاس بن محمّد بن رزين، عن عليّ بن طلحة، وعن أبي مخنف، عن عبد الرحمن بن يزيد بن جابر، عن حميد بن مسلم؛ وقال عمر بن سعد ۱۱۵

  • نام منبع :
    واقعه عاشورا(در منابع کهن)
    سایر پدیدآورندگان :
    جمعی از پژوهشگران پژوهشکده علوم و معارف حدیث
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 39127
صفحه از 1023
پرینت  ارسال به