۷۴۰.حلية الأولياءـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ: پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «هر كس اين (به زبانش اشاره فرمود) و اين را (به شكمش اشاره فرمود) نگه دارد، بهشت را برايش ضمانت مى كنم».
۷۴۱.سنن ابن ماجةـ به نقل از عبد الرحمان بن يزيد ـ: ثوبان گفت : پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «كيست كه يك چيز را براى من متعهّد شود و من، بهشت را برايش تعهّد كنم؟».
گفتم : من .
فرمود : «از مردم چيزى مخواه» .
از آن پس، ثوبان اگر سواره بود و تازيانه اش مى افتاد، به هيچ كس نمى گفت : تازيانه ام را بده . بلكه خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت.
۷۴۲.امام صادق عليه السلام :طايفه اى از انصار، نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و بر ايشان سلام گفتند و ايشان پاسخ سلامشان را داد . آنها گفتند : اى پيامبر خدا ! با شما حاجتى داريم .
فرمود : «حاجتتان را بگوييد» .
گفتند : حاجت بزرگى است !
فرمود : «آن را بگوييد . آن چيست؟».
گفتند : بهشت را نزد پروردگارت براى ما ضمانت كن.
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله سرش را پايين انداخت و لختى [متفكّرانه] به زمين، خيره شد . سپس سرش را بلند كرد و فرمود : «اين كار را برايتان مى كنم، به شرط آن كه شما نيز از هيچ كس چيزى نخواهيد».
۷۴۳.امام صادق عليه السلام :گروهى نزد پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : «اى پيامبر خدا ! بهشت را برايمان نزد پروردگارت ضمانت كن».
فرمود : «به شرط آن كه شما نيز با سجده طولانى، مرا كمك كنيد» .
گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا !
پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بهشت را برايشان ضمانت كرد.
اين خبر به گوش گروهى از انصار رسيد . آنها نيز نزد پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا ! بهشت را براى ما ضمانت كن.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «به شرط آن كه از كسى چيزى نخواهيد» .
گفتند : قبول است، اى پيامبر خدا !
آن گاه پيامبر صلى الله عليه و آله بهشت را برايشان ضمانت كرد . از آن پس ، هر گاه مردى از آنان بر چارپايش سوار بود و شلّاقش مى افتاد، خودش پياده مى شد و آن را بر مى داشت ؛ چون دوست نداشت از كسى چيزى بخواهد ، و اگر بند كفش يكى از آنان پاره مى شد، دوست نداشت از كسى، بند كفشى بخواهد.