83
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث

۵۳. پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ـ در خبر معراج ـ : جبرئيل بالا رفت و من همراه او تا آسمان دنيا بالا رفتم. بر آن آسمان ، فرشته‏اى گماشته شده كه به او اسماعيل مى‏گويند و او مأمور[ـِ پيگيرى] همان استراق سمع است كه خداى عز و جلفرموده است: «مگر كسى كه [از سخن عالم بالا] يك باره استراق سمع كند ، كه [در اين صورت ]شهابى شكافنده ، از پىِ او مى‏تازد» . هفتاد هزار فرشته تحت[ـِ فرمان] او بودند كه تحت [ـِ فرمان] هر يك از آنان نيز هفتاد هزار فرشته بود . آن فرشته گفت: اى جبرئيل! اين همراه تو كيست ؟
جبرئيل گفت: محمّد . گفت: آيا مبعوث گشته است؟ جبرئيل گفت: آرى.
پس [اسماعيل] در[ـِ آسمان دنيا] را گشود و من بر او سلام گفتم و او جواب سلامم را داد. من برايش آمرزش طلبيدم و او نيز برايم آمرزش طلبيد و گفت: خوش آمدى ، اى برادر يك‏دل و پيامبر شايسته !
فرشتگان ديگر نيز به استقبال من آمدند تا آن كه وارد آسمان دنيا شدم. هر فرشته‏اى به من مى‏رسيد ، خندان و شادان بود تا آن كه يكى از فرشتگان به من رسيد كه مخلوقى تنومندتر از او نديده‏ام. ظاهرى زمخت و خشم‏آلود داشت. او نيز همچون ديگر فرشتگان ، برايم دعا كرد ؛ امّا خنده بر لب نداشت و آن شادى‏اى كه در چهره ديگر فرشتگان ديده بودم ، در چهره او نديدم. گفتم: «اين كيست ، اى جبرئيل ؟! من از او ترسيدم» .
جبرئيل گفت: حق دارى كه از او بترسى. همه ما از او مى‏ترسيم. او مالك [نام دارد و] دوزخبان است. او هرگز نخنديده است و از زمانى كه خداوند ، وى را بر دوزخ گماشته ، روز به روز خشم و كين او بر دشمنان خدا و گنهكاران ، افزوده مى‏شود . خداوند به واسطه او ، از ايشان انتقام مى‏گيرد. اگر بنا بود پيش از تو يا پس از تو ، به روى كسى لبخند بزند ، قطعا بر روى تو نيز لبخند مى‏زد ؛ ليكن او [هرگز] نمى‏خندد.

۵۴. امام باقر عليه ‏السلام : پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله شبى كه به آسمان برده شد، بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشت ، او را نسبت به خود ، خوش‏رو و مهربان و خندان يافت ، تا آن كه
بر يكى از مخلوقات خدا گذشت كه نه به ايشان نگريست و نه به ايشان چيزى گفت، و چهره‏اى در هم و عبوس داشت. پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فرمود : «اى جبرئيل ! من بر هر يك از مخلوقات خدا كه گذشتم ، او را خوش‏رو و مهربان و شادمان ديدم ، مگر اين يكى. او كيست؟» .
جبرئيل گفت: او مالك [نام دارد و] دوزخبان است . پروردگارش او را همين گونه آفريده است.
پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله گفت: دوست دارم كه از او بخواهى آتش[ـِ دوزخ] را به من نشان دهد.
جبرئيل به مالك گفت: اين ، محمّد پيامبر خداست. از من خواست تا از تو تقاضا كنم كه آتش را به او بنمايانى.
مالك ، عدّه‏اى را از دوزخ بيرون آورد و پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله آنان را ديد و با ديدن آنها ـ تا زمانى كه خداوند عز و جل جانش را ستاند ـ ، ديگر نخنديد.


بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
82

۵۳. عنه صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ـ في ذِكرِ المِعراجِ ـ : صَعِدَ جَبرَئيلُ وصَعِدتُ مَعَهُ إلى سَماءِ الدُّنيا ، وعَلَيها مَلَكٌ يُقالُ لَهُ : «إسماعيلُ» وهُوَ صاحِبُ الخَطفَةِ الَّتي قالَ اللّه‏ُ عز و جل «إلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ» وتَحتَهُ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، تَحتَ كُلِّ مَلَكٍ سَبعونَ ألفَ مَلَكٍ ، فَقالَ : يا جَبرَئيلُ ، مَن هذا مَعَكَ ؟ فَقالَ : مُحَمَّدٌ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله . قالَ : أوَقَد بُعِثَ ؟ قالَ : نَعَم . فَفَتَحَ البابَ ، فَسَلَّمتُ عَلَيهِ وسَلَّمَ عَلَيَّ ، وَاستَغفَرتُ لَهُ وَاستَغفَرَ لي ، وقالَ : مَرحَبا بِالأَخِ النّاصِحِ ، وَالنَّبِيِّ الصّالِحِ .
وتَلَقَّتني المَلائِكَةُ حَتّى دَخَلتُ سَماءَ الدُّنيا ، فَما لَقِيَني مَلَكٌ إلّا ضاحِكا مُستَبشِرا ، حَتّى لَقِيَني مَلَكٌ مِنَ المَلائِكَةِ لَم أرَ أعظَمَ خَلقا مِنهُ ، كَريهُ المَنظَرِ ، ظاهِرُ الغَضَبِ ، فَقالَ لي مِثلَ ما قالوا مِنَ الدُّعاءِ ، إلّا أنَّهُ لَم يَضحَك ولَم أرَ فيهِ مِنَ الاِستبِشارِ وما رَأَيتُ مِمَّن ضَحِكَ مِنَ المَلائِكَةِ ، فَقُلتُ : مَن هذا يا جَبرَئيلُ ، فَإِنّي قَد فَزِعتُ ؟
فَقالَ : يَجوزُ أن تَفزَعَ مِنهُ وكُلُّنا نَفزَعُ مِنهُ ، هذا مالِكٌ خازِنُ النّارِ ؛ لَم يَضحَك قَطُّ ولَم يَزَل مُنذُ وَلّاهُ اللّه‏ُ جَهَنَّمَ يَزدادُ كُلَّ يَومٍ غَضَباً وغَيظا عَلى أعداءِ اللّه‏ِ وأهلِ مَعصِيَتِهِ ، فَيَنتَقِمُ اللّه‏ُ بِهِ مِنهُم ، ولَو ضَحِكَ إلى أحَدٍ قَبلَكَ أو كانَ ضاحِكا لِأَحَدٍ بَعدَكَ لَضَحِكَ إلَيكَ ، ولكِنَّهُ لا يَضحَكُ . ۱

۵۴. الإمام الباقر عليه ‏السلام : إنَّ رَسولَ اللّه‏ِ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله حَيثُ اُسريَ بِهِ إلَى السَّماءِ لَم يَمُرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه‏ِ إلّا رَأى مِنهُ ما يُحِبُّ مِنَ البِشرِ وَاللُّطفِ وَالسُّرورِ بِهِ ، حَتّى مَرَّ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه‏ِ ،
فَلَم يَلتَفِت إلَيهِ ولَم يَقُل لَهُ شَيئا ، فَوَجَدَهُ قاطِبا عابِسا ، فَقالَ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله : يا جَبرَئيلُ ، ما مَرَرتُ بِخَلقٍ مِن خَلقِ اللّه‏ِ إلّا رَأَيتُ البِشرَ وَاللُّطفَ وَالسُّرورَ مِنهُ إلّا هذا ، فَمَن هذا ؟!
قالَ : هذا مالِكٌ خازِنُ ، النّارِ وهكَذا خَلَقَهُ رَبُّهُ .
قالَ : فَإِنّي اُحِبُّ أن تَطلُبَ إلَيهِ أن يُريَني النّارَ .
فَقالَ لَهُ جَبرَئيلُ : إنَّ هذا مُحَمَّدٌ ۲ رَسولُ اللّه‏ِ ، وقَد سَأَلَني أن أطلُبَ إلَيكَ أن تَريَهُ النّارَ .
قالَ : فَأَخرَجَ لَهُ عُنُقاً مِنها ، فَرَآها ، فَما افتَرَّ ضاحِكا حَتّى قَبَضَهُ اللّه‏ُ عز و جل . ۳

1.تفسير القمّي : ج ۲ ص ۴ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۳۲۱ ح ۳۴ .

2.في المصدر : «محمّدا» بالنصب ، والصواب ما أثبتناه كما في بحار الأنوار وروضة الواعظين .

3.الأمالي للصدوق : ص ۶۹۶ ح ۹۵۲ عن زرارة ، الزهد للحسين بن سعيد : ص ۹۹ عن ابن بكير عن الإمام الصادق عليه ‏السلام نحوه ، روضة الواعظين : ص ۵۵۷ ، بحار الأنوار : ج ۱۸ ص ۳۴۱ ح ۴۸ .

  • نام منبع :
    بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همكاری: سیّد رسول موسوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13676
صفحه از 792
پرینت  ارسال به