۹۵۹. تفسير ابن كثير ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : عاص بن وائل ، تكّه استخوانى از بَطحا برداشت و آن را با دستش نرم كرد . آن گاه به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله گفت : آيا خداوند ، اين [استخوان نرم شدهاى] را كه مىبينم ، زنده مىگرداند؟
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «آرى ، خداوند ، تو را مىميراند و سپس زندهات مىكند و آن گاه تو را به جهنّم مىبرد» .
۱۳ / ۱۲
جَدّ بن قيس ۱
۹۶۰. تاريخ الطبرى ـ به نقل از زُهْرى ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله هر گاه براى جنگى خارج مىشد ، مقصد را معلوم نمىكرد ؛ بلكه [توريه مىكرد و] جايى جز آنچه را در نظر داشت ، نام مىبرد ، مگر در جنگ تبوك كه به دليل دورى راه و دشوارى موقعيت و فراوانى دشمنى كه آهنگ آن را داشت ، آشكارا مقصد را براى مردم گفت تا خود را براى آن آماده سازند . به مردم دستور داد مجهّز شوند و آنان را آگاه كرد كه آهنگ روم دارد .
مردم با آن كه رفتن بِدان سوى را ناخوش مىداشتند ـ زيرا رويارويى و جنگ با روميان را سخت مىديدند ـ ساز و برگ جنگ بر گرفتند و آماده شدند .
يك روز پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه خود را براى جنگ آماده مىكرد ، به جدّ بن قيس سلمى فرمود : «اى جد ! آيا امسال به جنگ بنى اصفر (روميان) مىآيى؟» .
جد گفت : اى پيامبر خدا ! اجازه دهيد كه نيايم ، و مرا به فتنه ميندازيد ؛ زيرا ـ به خدا سوگند ـ قوم من مىدانند كه هيچ مردى به اندازه من ، دلبسته زنان نيست و مىترسم اگر چشمم به زنان بنى اصفر بيفتد ، در برابرشان تاب نياورم .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله از او روى بر گردانيد و فرمود : «اجازه دادم !» .
پس اين آيه در باره جدّ بن قيس نازل شد : «و از ايشان كسى است كه گويد : به من اجازه بده و مرا به فتنه و گناه مينداز ...» يعنى اگر او از گرفتار آمدن به زنان بنى اصفر مىترسيد ـ كه در واقع چنين نبود [و فقط بهانهاى براى فرار از جنگ بود] ـ ، بر اثر نافرمانىاش از پيامبر
خدا صلى الله عليه و آله و ترجيح دادن خود بر ايشان ، در گرفتارى و فتنهاى بزرگتر افتاد كه همان دوزخِ فراروىِ او بود . يكى از منافقان نيز به عدّهاى گفت : «در اين گرما حركت نكنيد» ؛ چرا كه او به جهاد ، بىرغبت بود و در حق شك داشت و مىخواست ضدّ پيامبر تحريك كند . پس خداوند ـ تبارك و تعالى ـ اين آيه را در باره آنان فرو فرستاد : «و گفتند : در اين گرما حركت نكنيد . بگو : گرماى آتش دوزخ ، سختتر است ، اگر مىفهميدند» تا «به سزاى اعمالى كه انجام مىدادند» .
با همه اين احوال ، پيامبر خدا صلى الله عليه و آله در كار سفر ، كوشا بود و به مردم فرمان داد كه آماده و مهيّا شوند و توانگران را به انفاق كردن و گزاردن مركب در اختيار مجاهدان راه خدا ترغيب و تشويق نمود . پس گروهى از توانگران به قصد ثواب الهى چنين كردند .