645
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث

۹۵۵. المستدرك على الصحيحين ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : وليد بن مغيره نزد پيامبر صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله آمد . ايشان برايش قرآن خواند . گويا تحت تأثير قرار گرفت . خبر به ابو جهل رسيد . نزد وليد
آمد و گفت : عمو جان! قومت در نظر دارند برايت مالى جمع كنند .
وليد گفت : چرا؟
ابو جهل گفت : تا به تو بدهند ؛ چون تو نزد محمّد رفته‏اى تا از جانب او به نوايى برسى .
وليد گفت : قريش خوب مى‏دانند كه من ثروتمندترين مرد قريش هستم .
ابو جهل گفت : پس در باره او چيزى بگو كه قومت بدانند تو منكر او هستى يا او را خوش نمى‏دارى .
وليد گفت : چه بگويم؟ به خدا سوگند ، در ميان شما هيچ كس نيست كه به اندازه من شعر بشناسد و به رجز و قصيده و اشعار جنّيان ، آگاه‏تر از من باشد . به خدا سوگند كه آنچه او مى‏گويد ، به هيچ يك از اينها نمى‏ماند . به خدا سوگند ، سخن او ، حلاوت و زيبايى خاصّى دارد و [چون درختى است كه ]شاخه‏هايش پر از ميوه است و ريشه‏اش شاداب . بالاتر از هر سخنى است و بالاتر از آن وجود ندارد ، و آنچه را پايين‏تر از آن است ، خُرد مى‏كند .
ابو جهل گفت : قومت از تو راضى نمى‏شوند ، تا آن كه در باره او چيزى بگويى .
وليد گفت : پس بگذار تا بينديشم . و چون انديشيد ، گفت : سخنان او جادوست و تأثيرى متفاوت با ديگر جادوها دارد .
پس ، اين آيه نازل شد : «مرا با آن كه [او را] تنها آفريدم وا گذار ...» .


بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
644

۹۵۵. المستدرك على الصّحيحين عن ابن عبّاس : إِنَّ الوَليدَ بنَ المُغيرَةِ جاءَ إِلَى النَّبِيِّ صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله فَقَرَأَ عَلَيهِ القُرآنَ ، فَكَأَنَّهُ رَقَّ لَهُ ، فَبَلَغَ ذلِكَ أَبا جَهلٍ فَأَتاهُ ، فَقالَ : يا عَم ، إِنَّ قَومَكَ يَرَونَ أَن يَجمَعوا لَكَ مالاً . قال : لِمَ ؟ قال : لِيُعطوكَهُ ؛ فَإنَّكَ أَتَيتَ مُحَمَّدا لِتَعرِضَ لِما قِبَلَهُ . قالَ : قَد عَلِمَت قُرَيشٌ أَنّي مِن أَكثَرِها مالاً ! قالَ : فَقُل فيهِ قَولاً يَبلُغُ قَومَكَ أَنَّكَ مُنكِرٌ لَهُ أَو أنَّكَ كارِهٌ لَهُ . قالَ : وَماذا أَقولُ ؟ فَوَاللّه‏ِ ما فيكُم رَجُلٌ أَعلَمُ بِالأَشعارِ مِنّي ، وَلا أَعلَمُ بِرَجزٍ وَلا بِقَصيدَةٍ مِنّي ، وَلا بِأَشعارِ الجِنِّ ، وَاللّه‏ِ ! ما يُشبِهُ الّذي يَقولُ شَيئا مِن هذا . وَوَاللّه‏ِ ! إِنَّ لِقَولِهِ الَّذي يَقولُ حَلاوَةً ، وَإِنَّ عَلَيهِ لَطَلاوَةً ، وَإنَّهُ لَمُثمِرٌ أَعلاهُ ، مُغدِقٌ ۱ أَسفَلُهُ ، وَإِنَّهُ لَيَعلو وَما يُعلى ، وَإِنَّهُ لَيَحطِمُ ما تَحتَهُ ۲ . قالَ : لايَرضى عَنكَ قَومُكَ حَتّى تَقُولَ فيهِ . قالَ فَدَعني حَتّى أُفَكِّرَ . فَلَمّا فَكَّرَ قالَ : هذا سِحرٌ يُؤثَرُ يَأثُرُهُ عَن غَيرِهِ . فَنَزَلَت «ذَرنِى وَ مَن خَلَقتُ وَحِيدًا» . ۳

1.. المُغدِق : من الغَدقِ وهو الماء الكثير ـ إشارة لكثرة الخير ـ (مجمع البحرين : ج ۲ ص ۱۳۰۶ «غدق») .

2.. في المصدر : «فاتحته» ، والصواب ما أثبتناه كما في المصادر الاُخرى .

3.. المستدرك على الصّحيحين : ج ۲ ص ۵۵۰ ح ۳۸۷۲ ، تفسير الطبري : ج ۱۴ الجزء ۲۹ ص ۱۵۶ ، أسباب النّزول : ص ۴۶۸ ح ۸۴۲ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۱ ص ۱۵۴ ، تفسير ابن كثير : ج ۸ ص ۲۹۲ .

  • نام منبع :
    بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همكاری: سیّد رسول موسوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 14289
صفحه از 792
پرینت  ارسال به