۹۴۴. السنن الكبرى ، نسايى ـ به نقل از ابن عبّاس ـ : پيامبر صلى الله عليه و آله مشغول نماز شد . ابو جهل آمد و گفت : مگر تو را از اين كار نهى نكردم؟ به خدا سوگند ، تو خود مىدانى كه در مكّه انجمنى فزونتر از انجمن من نيست .
پس خداوند عز و جل اين آيات را فرو فرستاد : «پس [بگو :] تا انجمن خود را بخواند . به زودى ، ما هم آتشبانان را فرا مىخوانيم» .
به خدا سوگند اگر ابو جهل قوم خود را فرا مىخواند ، آتشبانان ، او را فرو مىگرفتند .
۹۴۵. دلائل النبوّة ، بيهقى ـ به نقل از شعبى ـ : مردى به پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : من از بدر مىگذشتم كه ديدم مردى از زمين بيرون مىآيد ، و مردى ديگر با پتك بر او مىكوبد ، به طورى كه دوباره در زمين فرو مىرود ، و باز بيرون مىآيد و دوباره با او چنين مىشود و بارها اين كار تكرار شد .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود : «او ابو جهل بن هشام است كه تا روز قيامت ، همچنان عذاب مىشود» .