۱ / ۷
لَظى (آتشِ زبانهكِش)
قرآن
«نه چنين است . آتشِ زبانهكش است! بر كَنَنده پوست سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته و [مال حرام] گرد آورده و انباشته ، فرا مىخوانَد».
حديث
۲۰. امام على عليه السلام ـ در سفارش به كميل بن زياد ـ : اى كميل! هر كس كه دردى در سينه دارد ، آن را بيرون مىافكند . پس اگر يكى از ما سرّى به تو گفت [و با تو درددلى كرد] و به پوشيده داشتن آن ، فرمانت داد، مبادا آشكارش سازى ؛ چرا كه اگر آشكارش كنى ، جاى توبه برايت نخواهد و هر گاه توبهاى نباشد، فرجام[ـِ كار] ، آتش زبانهكش خواهد بود .
۲۱. امام على عليه السلام ـ در باره برادرش عقيل كه از ايشان پيمانهاى از گندمِ بيت المال خواست تا با آن ، شكم دخترش را سير كند ـ : ... آهنى را تفته كردم و سپس آن را به بدن او نزديك ساختم تا از آن عبرت گيرد . او از حرارت آن ، مانند بيمار مُشرِف به مرگ ، فرياد بر آورد و نزديك بود از داغىِ آن بسوزد. به او گفتم: مادرانِ فرزندمرده، بر تو بگريند ، اى عقيل ! آيا خود از آهنى مىنالى كه انسانى از سرِ شوخى ، تفتهاش كرده است و با اين حال ، مىخواهى مرا به سوى آتشى
بكشانى كه پروردگار بزرگش ، آن را با خشم خود ، افروخته است؟! تو از گزندى مىنالى و من از آتشِ زبانهكش ننالم؟!