۴۱۶. الكافى ـ به نقل از ابو حمزه ، از امام باقر يا امام صادق عليهماالسلام ـ : نزد پيامبر خدا عليه السلام آمدند و گفتند: اى پيامبر خدا ! در [محلّه قبيله] جُهينه ، مقتولى افتاده است .
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله بر خاست و پياده رفت تا به مسجد آنان رسيد. خبر [آمدن پيامبر] ، در ميان مردم پيچيد و نزد ايشان آمدند. فرمود: «چه كسى او را كشته است؟» .
گفتند: نمىدانيم ، اى پيامبر خدا !
فرمود: «كشتهاى در ميان مسلمانان است و معلوم نيست چه كسى او را كشته است؟! سوگند به آن كه مرا به حق بر انگيخت، اگر اهل آسمان و زمين [همگى ]در خون مرد مسلمانى شريك شوند و به آن ، رضايت دهند، خداوند ، همه آنها را به بينىهايشان ـ يا فرمود: به صورتهايشان ـ ، در آتش مىافكند» .
۴۱۷. تهذيب الأحكام ـ به نقل از زيد بن على ، از پدرانش عليهم السلام ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر گاه دو مسلمان بر يكديگر شمشير كشند ، بدون آن كه پاى [دفاع از ]سنّتى در ميان باشد، قاتل و مقتول ، هر دو در آتشاند» .
گفته شد: اى پيامبر خدا ! قاتل آرى، مقتول چرا؟
فرمود: «چون او هم قصد كشتن داشته است» .
۱۰ / ۲۷
جلوگيرى از حقّ مسلمان
۴۱۸. سنن الدارمى ـ به نقل از ابو امامه ـ : پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «هر كس با سوگندِ خود ، حقّ مسلمانى را از آنِ خود گرداند ، خداوند ، آتش را بر او واجب و بهشت را بر وى حرام مىگرداند» .
مردى به ايشان گفت : اگر چه چيز اندكى باشد، اى پيامبر خدا؟!
فرمود: «اگرچه تكّهاى از شاخه درخت مسواك باشد» .