317
بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث

۳۸۳. الجمل ـ به نقل از حارث بن سريع ـ : [پس از جنگ جمل] هنگامى كه امير مؤمنان عليه ‏السلام بر بصريان چيره شد و آنچه را سپاهيان به دست آورده بودند ، تقسيم كرد، در ميان آنان به خطابه ايستاد و پس از حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پيامبر خدا صلى‏ الله‏ عليه‏ و‏ آله ، فرمود: «اى مردم! خداوند توانا و بزرگ ، نسبت به فرمان‏بردارانش مِهرى بى‏كران و آمرزشى پاينده دارد، و خشم و كيفرش را براى نافرمانانش رقم زده است.
اى بصريان! اى مردمِ شهرِ واژگون شده ۱ و اى سپاهيانِ زن (عايشه)، و اى پيروان حيوانِ (جَمَل) بى‏زبان كه بانگ بر آورْد و شما در پى‏اش روان گشتيد و چون پى شد ، در هم شكستيد ! انديشه‏هايتان خام است ۲ و پيمانتان سست ، و دينتان نفاق ، و خود مردمانى سركش و نافرمانيد .
اى بصريان! شما بدترينِ خلق خدا هستيد . سرزمينتان به آب ، نزديك و از آسمان به دور است. خردهايتان سبك، و انديشه‏هايتان سست است. شمشيرهايتان را بر كشيديد ، خون‏هايتان را ريختيد و با پيشوايتان ناسازگارى در پيش گرفتيد . پس شما طعمه خورنده‏ايد و شكارِ پيروز شونده. آتش برايتان اندوخته شده، و ننگ برايتان نازش است.
اى بصريان! شما بيعت خويش را با من ، شكستيد و دشمنان مرا بر ضدّ من يارى داديد . پس اينك چه گمان مى‏كنيد ، اى بصريان؟!» .

۳۸۴. إثبات الوصيّة ـ در باره سخنان امام حسن عليه ‏السلام پس از آن كه مردى از قبيله كنده با چهارهزار نفر را به جنگ معاويه فرستاد ، پس آن مرد حيله ورزيد و به معاويه پيوست . سپس مردى از قبيله مراد را نيز با چهار هزار نفر فرستاد و او هم به معاويه ملحق شد ـ : امام حسن عليه ‏السلام ايستاد و خطبه‏اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى فرمود: «شما خود مى‏دانيد كه به هيچ پيمانى وفا نمى‏كنيد و به هيچ قرارى كه شما بگذاريد ، اطمينانى نيست . مرادى و پيش از او كندى را بر گزيديد ؛ ولى پيمان شكستند و خيانت كردند» .
عدّه‏اى برخاستند و گفتند: اگر آن دو ، خيانت كردند، ما وفاداريم و خيانت نمى‏كنيم.
امام عليه ‏السلام به آنان فرمود: «هرگز ، و ليكن من حجّت را بر شما تمام مى‏كنم ، با آن كه مى‏دانم چه انديشه بدى در سر مى‏پرورانيد و در دل نهان مى‏داريد. وعده من با شما ، اردوگاهم در نُخَيله» .
سپس خارج شد و در نُخَيله اردو زد و تا ده روز ، در آن جا ماند ؛ امّا از آن مردمان ، جز شمارى اندك ، كسى به او ملحق نگشت . از اين رو ، امام حسن عليه ‏السلام به كوفه باز گشت و خطبه‏اى خواند و پس از حمد و ثناى الهى، فرمود: «اى شگفتا از جماعتى بى‏شرم و بى دين كه پى در پى ، پيمان مى‏شكنند ! به خدا سوگند كه اگر يارانى مى‏يافتم ، بى گمان ، به اين كار بر مى‏خاستم و دمى از پاى نمى‏نشستم. به خدا سوگند كه با وجود فرزند آن زن جگرخوار و [ديگر] فرزندان اُميّه، هرگز روى آسايش و داد را نخواهيد ديد. بدترين شكنجه‏ها را بر شما روا خواهند داشت ، چندان كه آرزو كنيد غلام سياهى بينى‏بريده ، بر شما حكومت كند. تفو بر شما، نفرين بر شما، غم و اندوه بر شما، اى بندگان دنيا و اى غلامانِ كالاى بى‏ارزش دنيا !» . آن گاه ، در حالى از منبر پايين آمد كه مى‏فرمود : «از شما و از آنچه به جاى خدا مى‏خوانيد ، كناره مى‏گيرم» .
سپس شمار اندكى از شيعيان امير مؤمنان عليه ‏السلام ، از سرِ همدردى با ايشان و براى حفظ جان او، در پىِ امام عليه ‏السلام حركت كردند.

1.مؤتفكه: شهرى كه خداوند ، آن را به سبب غرق شدن مردمش در گناه، بر سر آنان آوار كرده باشد ؛ زمينِ سوخته از خشكى و قحطى. مؤتفكات: شهرهايى كه خداوند ، آنها را ويران و بر سر مردمش خراب كرد ، مانند سدوم و عموره. در حديث آمده كه بصره نيز يكى از مؤتفكات بوده است.

2.در الاحتجاج ، الغارات و ... ، به صورت: «أخلاقكم دقاق» آمده است ؛ يعنى خلق و خويتان پست و تباه است.


بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
316

۳۸۳. الجمل عن الحارث بن سريع : لَمّا ظَهَرَ أميرُ المُؤمِنينَ عليه ‏السلام عَلى أهلِ البَصرَةِ وقَسَمَ ما حَواهُ العَسكَرُ ، قامَ فيهِم خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه‏َ وأثنى عَلَيهِ ، وصَلّى عَلى رَسولِهِ وقالَ :
أيُّهَا النّاسُ! إنَّ اللّه‏َ عز و جل ذو رَحمَةٍ واسِعَةٍ ومَغفِرَةٍ دائِمَةٍ لِأَهلِ طاعَتِهِ ، وقَضى أنَّ نَقِمَتَهُ وعِقابَهُ عَلى أهلِ مَعصِيَتِهِ .
يا أهلَ البَصرَةِ! يا أهلَ المُؤتَفِكَةِ ! ويا جُندَ المَرأَةِ ، وأتباعَ البَهيمَةِ! رَغا فَأَجَبتُم ، وعُقِرَ فَانهَزَمتُم ، أحلامُكُم دِقاقٌ ، وعَهدُكُم شِقاقٌ ، ودينُكُم نِفاقٌ ، وأنتُم فَسَقَةٌ مُرّاقٌ .
يا أهلَ البَصرَةِ! أنتُم شَرُّ خَلقِ اللّه‏ِ ، أرضُكُم قَريبَةٌ مِنَ الماءِ ، بَعيدَةٌ مِنَ السَّماءِ . خَفَّت عُقولُكُم ، وسَفِهَت أحلامُكُم . شَهَرتُم سُيوفَكُم ، وسَفَكتُم دِماءَكُم ، وخالَفتُم إمامَكُم . فَأَنتُم اُكلَةُ الآكِلِ ، وفَريسَةُ الظّافِرِ ، فَالنّارُ لَكُم مُدَّخَرٌ ، وَالعارُ لَكُم مَفخَرٌ .
يا أهلَ البَصرَةِ! نَكَثتُم بَيعَتي ، وظاهَرتُم عَلَيَّ ذَوي عَداوَتي ، فَما ظَنُّكُم يا أهلَ البَصرَةِ الآنَ ؟! ۱

۳۸۴. إثبات الوصية ـ مِن ذِكرِ خُطبَةِ الإِمامِ الحَسَنِ عليه ‏السلام بَعدَ أن وَجَّهَ رَجُلاً مِن كِندَةَ في أربَعَة آلافٍ لِحَربِ مُعاوِيَةَ ، فَغَدَرَ وَالتَحَقَ بِمُعاوِيَةَ ، ثُمَّ أرسَلَ رَجُلاً مِن مُرادٍ في أربَعَةِ آلافٍ أيضا ، فَفَعَلَ فَعلَةَ الأوَّلِ ـ : فَقامَ أبو مُحَمَّدٍ عليه ‏السلام خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه‏ُ وأثنى عَلَيهِ ، وقالَ : قَد عَرَفتُكُم أنَّكُم لا تَفونَ بِعَهدٍ ، ولا تُستَأمَنونَ إلى عَقدٍ ، وقَد غَدَرَ المُرادِيُّ الَّذي أختَرتُموهُ ، وقَبلَهُ ما اختَرتُمُ الكِندِيَّ .
فَقامَ اُناسٌ فَقالوا : إن كانَ الرَّجُلانِ غَدَرا فَنَحنُ نَنصَحُ ولا نَغدِرُ .
فَقالَ لَهُم : كَلّا ، وإنّي أُعَذِّرُ بَيني وبَينَكُم مَعَ عِلمي بِسوءِ ما تُبطِنونَ وتَنطَوونَ عَلَيهِ ، ومَوعِدُكُم عَسكَري بِالنُّخَيلَةِ .
ثُمَّ خَرَجَ فَعَسكَرَ بِالنُّخَيلَةِ ، وأقامَ بِهِ عَشَرَةَ أيّامٍ ، فَلَم يَلحَق بِهِ مِنهُم إلّا عَدَدٌ يَسيرٌ . فَانصَرَفَ عليه ‏السلام إلَى الكوفَةِ ، وقامَ خَطيبا ، فَحَمِدَ اللّه‏َ وأثنى عَلَيهِ ، ثُمَّ قالَ :
يا عَجَبًا مِن قَومٍ لا حَياءَ لَهُم ولا دينٌ ، مِن غَدرَةٍ بَعدَ غَدرَةٍ ! أما وَاللّه‏ِ لَو وَجَدتُ أعواناً لَقُمتَ ، بِهذَا الأَمرِ أيَّ قِيامٍ ، ونَهَضتُ بِهِ أيَّ نُهوضٍ . وايمُ ، اللّه‏ِ ! لا رَأَيتُم فَرَجا ولا عَدلاً أبَدا مَعَ ابنِ آكِلَةِ الأَكبادِ وبَني أُمَيَّةَ ، ولَيَسومُنَّكُم سوءَ العَذابِ حَتّى تَتَمَنَّوا أن يَلِيَكُم عَبدٌ حَبَشِيٌّ مُجَدَّعٌ ، فَأُفٍّ لَكُم ، وبُعداً ، وتَرَحا ، يا عَبيدَ الدُّنيا ومَوالِيَ الحُطامِ .
ثُمَّ نَزَلَ وهُوَ يَقولُ : «وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ» ۲ . فَاتَّبَعَهُ مِن شيعَةِ أميرِ المُؤمِنينَ عليه ‏السلام عَدَدٌ يَسيرٌ ؛ إشفاقاً عَلَيهِ وحَقنًا لِدَمِهِ . ۳

1.الجمل : ص ۴۰۷ .

2.مريم : ۴۸ .

3.إثبات الوصية : ص ۱۶۸ .

  • نام منبع :
    بهشت و دوزخ از نگاه قرآن و حديث
    سایر پدیدآورندگان :
    محمّد محمّدی ریشهری، با همكاری: سیّد رسول موسوی، ترجمه: حمیدرضا شیخی
    تعداد جلد :
    2
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1389
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 13747
صفحه از 792
پرینت  ارسال به