۱۷۸. مجمع البيان ـ به نقل از ابو سعيد خُدرى ـ : چون آيه «و در آن روز ، جهنّم را بياورند» نازل شد، رخسار پيامبر خدا صلى الله عليه و آله دگرگون شد و چنان منقلب گشت كه يارانش از ديدن حال او نگران شدند. عدّهاى از آنان نزد على بن ابى طالب عليه السلام رفتند و گفتند: اى على! براى پيامبر خدا ، اتّفاقى افتاده است.
على عليه السلام آمد و پيامبر را از پشت سرش در آغوش گرفت و ميان دو شانهاش را بوسيد و گفت: پدر و مادرم به فدايت ، اى پيامبر خدا ! امروز چه رخ داده است؟
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: «جبرئيل عليه السلام نزدم آمد و برايم [اين آيه را] خواند: «و آن روز ، جهنّم را بياورند» » .
على عليه السلام گفت : گفتم : چگونه آن را مىآورند؟
فرمود: هفتاد هزار فرشته آن را مىآورند و با هفتاد هزار افسار ، آن را مىكِشند و آن ، چنان مىگريزد كه اگر رها شود ، همه اهل محشر را مىسوزاند. من معترض جهنّم مىشوم و او مىگويد: مرا با تو كارى نيست ـ اى محمّد ـ ؛ زيرا خداوند ، گوشت تو را بر من حرام ساخته است» .
پس در آن روز ، هر كسى به فكر نجات خويش است ؛ ولى [تنها] محمّد مىگويد: "پروردگارا! امّتم، امّتم !"» .
۵ / ۱۸
آگاهى جهنّم
قرآن
«براى كسى كه قيامت را تكذيب كند ، آتشى پرشراره مهيّا كرديم . هر گاه كه آنها را از جايى دور ببيند ، خشم و خروش آن را مىشنوند» .
«روزى كه به جهنّم مىگوييم : «آيا پُر شدى ؟»، مىگويد : آيا باز هم هست؟!» .
«نه چنين است . آتشِ زبانهكش است . بر كَنَنده پوستِ سر و اندام است . هر كه را پشت كرده و روى بر تافته ، فرا مىخواند» .