۱۱۵. امام زين العابدين عليه السلام ـ در دعا ـ : بار الها! به حقّ آن نامِ نهانت، و به آن شكوه و روشنايىات كه پردهها آن را فرو پوشاندهاند ، از تو درخواست مىكنم كه بر اين جانِ بىتاب و بر اين پيكر ناشكيبا رحم آورى كه حتّى تاب گرماى آفتاب تو را ندارد . پس چه سان بتواند گرماى آتش تو را تاب آورد ؟! پيكرى كه تحمّل بانگ آذرخش تو را ندارد، چگونه تحمّل بانگ خشم تو را داشته باشد ؟!
۱۱۶. امام زين العابدين عليه السلام : خداوندا و سَرورا! به عزّت و جلالت سوگند ، اگر تو در پىِ گناه من باشى ، من در پىِ گذشت تو خواهم بود و اگر تو در پىِ سرزنش من باشى ، من در پىِ كَرَم تو خواهم بود و اگر مرا وارد آتش كنى ، علاقهام را به تو ، به اهل آتش اعلام مىكنم .
خداوندا و سَرورا! اگر تو جز دوستان و اهل طاعتت را نيامرزى ، گناهكاران ، فريادشان را پيش چه كسى ببرند؟ و اگر تو جز وفاداران را گرامى ندارى ، بدكاران به چه كسى پناه ببرند؟
خداوندا! اگر مرا وارد آتش كنى ، اين ، [مايه] خوشحالى دشمنت خواهد شد ، و اگر مرا وارد بهشت كنى ، [مايه] خوشحالى پيامبرت خواهد شد . به خدا سوگند ، من مىدانم كه خوشحالى پيامبرت ، برايت دوستداشتنىتر از خوشحالىِ دشمنت است .
۱۱۷. امام زين العابدين عليه السلام ـ در يكى از مناجاتهايش ـ : سَرورم! آيا اندامهاى مرا براى كوبيدن با گرزها آفريدهاى ؟! يا معده و رودههايم را براى نوشيدن آب جوشان خلق كردهاى ؟!
۱۱۸. امام زين العابدين عليه السلام : معبود من! آيا رخسار مرا كه براى تو نماز گزارده است ،
در آتش مىسوزانى؟! معبود من! آيا چشم مرا كه از ترس تو گريان بوده است ، با آتش مىسوزانى؟! معبود من! آيا زبان مرا كه قرآن تلاوت كرده است ، با آتش مىسوزانى؟! معبود من! آيا قلب مرا كه عاشق و دوستدار تو بوده است ، با آتش مىسوزانى؟! معبود من! آيا جسم مرا كه در برابر تو خاكسار بوده است ، در آتش مىسوزنى؟! معبود من! آيا اعضاى بدن مرا كه در پيشگاه تو ركوع و سجود مىكرده است ، با آتش مىسوزانى؟!