337
پژوهشي در فرهنگ حيا

بنا بر اين ، در تمام موارد حيا ، سخن از كرامت است : يا كرامت از نظر مردم يا كرامت درونى و يا هر دو . امّا در جايى كه كرامت درونى وجود ندارد و از اعتبار اجتماعى هم خبرى نيست ، بى حيايى شكل مى گيرد . اين ، ويژگى فرد بى حياست .

۲ . فعل قبيح

دومين مفهوم اصلى در فرآيند بى حيايى ، فعل قبيح است . بى حيايى در جايى به وجود مى آيد كه پاى فعل قبيح در ميان باشد ، بر خلاف كم رويى كه در آن ، صحبت از فعل نيك بود . قبيح بودن امور ، گاهى شرعى است (يعنى تحت تأثير عوامل فرهنگى و نژادى و زمانى نيست) و گاهى عرفى و فرهنگى است . دسته اوّل ، توسط شرع تعيين مى شود و دسته دوم ، توسط عرف و فرهنگ جامعه .
نكته ديگر اين كه شايد در تعريف فعل قبيح ، اختلاف هايى وجود داشته باشد . ريشه اين اختلاف ، در متفاوت بودن ديدگاه ها و ملاك هاست . بنا بر اين ، در ارزيابى افراد با شاخص حيا ، بايد ديدگاه و ملاك خود فرد را مورد توجّه قرار داد ، نه ديدگاه ارزياب را ؛ زيرا اگر كارى از نظر ارزياب ، قبيح باشد ، ولى از نظر فرد ، قبيح نباشد ، انجام شدن آن توسط او ، نشانه بى حيايى نيست ، و ممكن است كارى از نظر ارزياب ، قبيح نباشد ، ولى از نظر فرد ، قبيح باشد . در اين صورت ، انجام شدن آن از نظر ارزياب ، نشانه بى حيايى نيست ؛ ولى در واقع ، نشانه بى حيايى فرد است ؛ چون او به كارى اقدام كرده كه آن را قبيح مى دانسته است . البته مى توان گفت كه فلان فرهنگ ، فاقد حياست و فلان فرهنگ ، آميخته با حيا ؛ ولى وقتى در درون فرهنگ فاقد حيا قرار مى گيريم و مى خواهيم افراد آن را ارزيابى كنيم ، بايد براساس فرهنگى كه آنان قبول دارند ، ارزيابى و داورى كنيم . مثلاً اگر كارى از فردْ سر بزند كه واقعا قبيح باشد ، ولى از نظر فرهنگى كه فرد در آن زندگى مى كند ، قبيح نباشد ، نمى توان آن فرد را بى حيا دانست ؛ زيرا لازمه تحقق بى حيايى ، اعتقاد داشتن به


پژوهشي در فرهنگ حيا
336

عامل بى حيايى . با اين حال ، فرومايگى اگر آشكار نشود و پنهان بماند ، موجب بى حيايى نمى شود ؛ چرا كه اعتبار اجتماعى ، همچنان وجود دارد . امّا كرامت نفس ، اگر آشكار هم نگردد ، باز ، موجب حيا مى گردد ؛ يعنى كرامت نفس براى برانگيختن شرم ، نيازى به آشكار شدن ندارد ؛ امّا فرومايگى تا آشكار نشود ، موجب بى شرمى نمى گردد . عامل بى شرمى تا آشكار نگردد ، تأثيرى نخواهد داشت و عامل شرم ، حتّى اگر آشكار نگردد ، تأثير خواهد داشت .
به بيان ديگر ، در اين بحث ، چهار حالت فرضى وجود دارد : اوّل ، فرومايگى درونى و بى اعتبارى اجتماعى . دوم ، كرامت درونى و اعتبار اجتماعى . سوم ، فرومايگى درونى و اعتبار اجتماعى. چهارم ، كرامت درونى و بى اعتبارى اجتماعى.
جز در فرض اوّل ، در فرض هاى سه گانه ديگر ، حيا مى تواند وجود داشته باشد . در فرض دوم ، روشن است حيا وجود دارد ؛ چون كرامت درونى و اعتبار اجتماعى ، هر دو وجود دارند . در فرض سوم ، هر چند شخص در درون ، فرومايه و خطاكار است ، امّا چون اعتبار اجتماعى او هنوز باقى است ، ممكن است از مردم ، شرم كند . و امّا در حالت چهارم ، هر چند اعتبار اجتماعى وجود ندارد و جاى آن هست كه فرد از مردم حيا نكند ، امّا چون كرامت درونى دارد ، از خود ، شرم دارد و بى حيايى نمى كند .

جدول مقايسه اى نقش ويژگى هاى درونى و اجتماعى در شكل گيرى حيا و بى حيايى

فرض ها
ويژگى درونى
ويژگى اجتماعى
نتيجه از نظر حيا
فرض اوّل
فرومايگى
بى آبرويى
بى حيايى
فرض دوم
كرامت
آبرو و اعتبار
حيا
فرض سوم
فرومايگى
آبرو و اعتبار
حيا
فرض چهارم
كرامت
بدون وجهه اجتماعى
حيا

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9740
صفحه از 388
پرینت  ارسال به