هم مى كند و با اين حال ، احساس مى كند كه نمى تواند با او رابطه برقرار كند . اين را بايد كم رويى شديد دانست ؛ زيرا احساس علاقه قلبى مى تواند فرايند آشنايى را تسهيل كند . اگر با وجود چنين عامل تقويت كننده اى ، باز هم كم رويى اجازه برقرارى رابطه را ندهد ، نشان از كم رويى شديد و ناتوانى بيشتر فرد در برقرارى ارتباط است . به همين جهت ، رسول خدا فرموده است :
۰.إنّ مِن أعجَزِ العَجزِ رَجُلٌ لَقِيَ رَجُلاً فَأَعجَبَهُ نَحوُهُ ، فَلَم يَسأَلهُ عَنِ اسمِهِ ونَسَبِهِ ومَوضِعِهِ . ۱
۰.همانا بدترين شكلِ ناتوانى ، آن است كه كسى شخص ديگرى را ملاقات كند و از او خوشش بيايد؛ولى از اسم او و نسب او و محلّ [سكونت] او پرسش نكند.
۲ . گاهى كم رويى نسبت به كسانى است كه فرد با آنها آشناست . در اين فرض ، نسبت به اصلِ آشنايى كم رو نيست ؛ بلكه نسبت به توسعه روابط كم روست . چنين افرادى ، روابط زيادى با ديگران ندارند ، كمتر در برنامه هاى جمعى شركت مى كنند و معمولاً دعوت ديگران را رد مى كنند . رسول خدا ، درباره يكى از اقسام عجز مى فرمايد :
۰.... أن يَبدُرَ أحَدُكُم بِطَعامٍ يَصنَعُهُ لِصاحِبِهِ فَيُخلِفَهُ ولا يَأتِيَهُ . ۲
۰.... يكى اين كه كسى براى رفيق خود ، غذا درست كند و او را دعوت كند ؛ ولى او تخلّف كند و در ميهمانى حاضر نشود .
۰.همچنين آن حضرت در سخن ديگرى فرموده است :مِن أعجَزِ العَجزِ رَجُلٌ دَعاهُ أخوهُ إلى طَعامٍ فَتَرَكَهُ مِن غَيرِ عِلَّةٍ . ۳
۰.از بدترين ناتوانى آن است كه كسى توسط برادرش به غذا دعوت شود ، ولى بدون دليل ، آن را رد كند .