اسرار ناميده مى شود و ممكن است خلاف واقع باشد ، كه دروغ و تهمت و افترا ناميده مى شود . گاهى نيز به وسيله تمسخر و استهزا ۱صورت مى گيرد و گاهى به وسيله لقب زشت به يكديگر دادن ۲ و گاهى به وسيله فحّاشى و ناسزا گويى . ۳ همه اينها نابه هنجارى هاى قلمرو صوت اند . اين گونه نابه هنجارى ها ، موجب آلودگى فضاى صوتى جامعه مى شوند . در حاكميت فرهنگ حيا ، دروغ بر زبان جارى نمى شود ؛ اسرار افراد ، افشا نمى شود ؛ آبروى انسان ها مورد تعرّض قرار نمى گيرد ؛ كسى مسخره نمى شود ؛ افراد با نام ها و لقب هاى زشت ، صدا زده نمى شوند و به كسى تهمت زده نمى شود ؛ بلكه زشتى هاى افراد ، پرده پوشى مى شود ؛ از آنان به نيكى ياد مى شود ؛ و ... . زدوده شدن آن زشتى ها و به وجود آمدن اين زيبايى ها ، پيامد پرورش يافتگى زبان به وسيله شرم و حياست . ذهنى كه پرورش يافته مكتب حيا باشد ، هرگز زشتى هايى را كه نام برده شد ، توليد نمى كند و به زبان نمى آورد و يك انسان كريم و باحيا ، هرگز دهان و زبان خود را به آن ها آلوده نمى سازد و اين عار و ننگ را براى خود نمى خرد .
ـ شرم شنيدارى
بُعد ديگر ، مصرف صوت است . ممكن است صوتى خارج از استانداردهاى حيا توليد شود و توليد كنندگان آن ، رعايت حيا را نكنند ؛ امّا شنوندگان ـ كه مصرف كنندگان صوت ها هستندـ ، اگر به معيارهاى حيا عمل كنند ، از شنيدن چنين صوتى پرهيز مى كنند . اگر دهان ها و زبان ها صافى حيا داشته باشند ، صوت نابه هنجار ، توليد نمى شود و اگر گوش ها صافى حيا داشته باشند ، از مصرف
1. «لاَ يَسْخَرْ قَوْمٌ مِّن قَوْمٍ عَسَى أَن يَكُونُواْ خيرا مِّنْهُمْ وَ لاَ نِسَآءٌ مِّن نِّسَآءٍ عَسَى أَن يَكُنَّ خَيْرا مِنْهُنَّ ؛ نه مردانْ مردان ديگر را مسخره كنند ـ شايد آنها بهتر از اينان باشند ـ و نه زنان زنان ديگر را ـ شايد كه آنها بهتر از اينان باشندـ » . (حجرات ، آيه ۱۱)
2. «وَ لاَ تَنَابَزُواْ بِالْأَلْقَـبِ بِئْسَ الاِسْمُ الْفُسُوقُ بَعْدَ الاْءِيمَـنِ ؛ و با القاب زشت ، يكديگر را ياد نكنيد . بسيار بد است كه پس از ايمان آوردن ، بر كسى نام فسق آميز بگذاريد» . (حجرات ، آيه ۱۱)
3.فحّاشى ، يكى از نشانه هاى بى حيايى است و در بسيارى از روايات ، مورد نهى قرار گرفته است .