21
پژوهشي در فرهنگ حيا

۱۱ . حيا ، حصر نفس است به جهت ترس از ارتكاب كارهاى قبيح و براى پرهيز از سرزنش و دشنام مردم . ۱
۱۲ . حيا ، ملكه استوارى است كه نفس را به اداى حقوق و ترك قطع رحم و عاقّ والدين بر مى انگيزاند . ۲
اين تعريف نيز به بيان مصاديق حيا بسنده كرده است .
۱۳ . حقيقت حيا ، عبارت است از خصلتى كه انسان را بر انجام دادن كار نيك و ترك كار زشت ، برمى انگيزد . ۳
نكته اى كه در اين تعريف آمده ، اين است كه هم حيا را بازدارنده مى داند و هم وا دارنده و اين ، نقطه قوّت اين تعريف است .

جمع بندى

از مجموع تعريف هاى علماى اخلاق چند نكته به دست مى آيد :
اوّل اين كه حيا ، هنگام مواجه شدن با يك فعل قبيح رخ مى دهد .
دوم اين كه در اين حالت ، روان انسان ، حالت انكسار ، انفعال ، انقباض ، انزجار و انحصار پيدا مى كند . اين حالت ضد باز بودن و علاقه مند بودن است .
سوم اين كه اين نوع برانگيختگى در عمل ، هم موجب انجام دادن يك كار است و هم موجب ترك يك كار كه از آن به عنوان تنظيم رفتار ياد مى شود . در برخى تعريف ها، به مصداق هايى از اين فعل و ترك اشاره شده ، كه فقط از باب نمونه است .
چهارم اين كه حيا ، زير مجموعه ترس است ؛ زيرا علّت برانگيختگى هنگام مواجهه با يك كار زشت ، يا ترس از سرزنش و نكوهش مردم است ، و يا ترس

1.همان جا (به نقل از : تهذيب الأخلاق ، ابن مسكويه ، ص ۱۷) .

2.همان جا (به نقل از : دليل الفاتحين ، ج ۳ ، ص ۱۵۸) .

3.همان جا (به نقل از : الآداب الشرعية و المنح المرعية ، ج ۲ ، ص ۲۲۷) .


پژوهشي در فرهنگ حيا
20

هيجانى» ياد مى شود و به نظر مى رسد با انقباض و حصر روانى تفاوت دارد .
۷ . حيا ، عبارت است از انقباض نفس از كارهاى قبيح و ترك كردن آنها به جهت زشتى عمل . ۱
نكته اين تعريف ، آن است كه عامل حيا را ترس از سرزنش نمى داند ؛ بلكه زشتىِ خود عمل مى داند ، و اين ، يك نقطه قوّت است .
۸ . حيا ، عبارت است از انقباض نفس از عادت انبساطى كه در ظاهر بدن دارد ، به جهت مواجه شدن با آنچه آن را نقص مى داند ، در جايى كه فرار بدنى ممكن نباشد . ۲
در اين تعريف به اين نكته اشاره شده كه حيا ، نشانه رشد يافتگى است . سپس در تبيين مفهوم حيا ، به عنصر بازدارندگى و عامل برانگيختگى حيا نيز اشاره شده و بحثى از حالت هاى روانى فرد با حيا به ميان نياورده است .
۱۰ . حيا از قبيل وقار بوده ، عبارت است از سر به زير افكندن و انقباض از سخن گفتن به جهت حرمت شخص مقابل كه از وى حيا مى شود . ۳
تفاوت اين تعريف با تعريف هاى ديگر در اين است كه اولاً به يكى از جلوه هاى هيجانى حيا (سر به زير افكندن) و ثانيا به صاحب حرمت بودن ناظر و نقش آن در حيا اشاره شده است .

1.مفردات ألفاظ القرآن الكريم ، ص ۲۷۰ .

2. در اين تعريف به خوبى روشن شده كه انقباض ، در مقابل انبساط روانى است و عامل حيا ، زشتى و نقصان خودِ عمل است . فقط آن را محدود به جايى مى داند كه فرار بدنى امكان نداشته باشد . به نظر مى رسد اين انحصار ، انحصار درستى نباشد ؛ زيرا ممكن است كسى حيا كرده ، فرار كند . ۹ . حيا ، يعنى رشديافتگى و پرهيز از زشتى ها به جهت ترس از سرزنش . نضرة النعيم ، ج ۵ ، ص ۱۷۹۷ (به نقل از : التوقيف على مهمّات التعاريف ، ص ۱۵۰) .

3.همان جا (به نقل از : تهذيب الأخلاق ، ص ۲۳) .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9828
صفحه از 388
پرینت  ارسال به