۱۱ . حيا ، حصر نفس است به جهت ترس از ارتكاب كارهاى قبيح و براى پرهيز از سرزنش و دشنام مردم . ۱
۱۲ . حيا ، ملكه استوارى است كه نفس را به اداى حقوق و ترك قطع رحم و عاقّ والدين بر مى انگيزاند . ۲
اين تعريف نيز به بيان مصاديق حيا بسنده كرده است .
۱۳ . حقيقت حيا ، عبارت است از خصلتى كه انسان را بر انجام دادن كار نيك و ترك كار زشت ، برمى انگيزد . ۳
نكته اى كه در اين تعريف آمده ، اين است كه هم حيا را بازدارنده مى داند و هم وا دارنده و اين ، نقطه قوّت اين تعريف است .
جمع بندى
از مجموع تعريف هاى علماى اخلاق چند نكته به دست مى آيد :
اوّل اين كه حيا ، هنگام مواجه شدن با يك فعل قبيح رخ مى دهد .
دوم اين كه در اين حالت ، روان انسان ، حالت انكسار ، انفعال ، انقباض ، انزجار و انحصار پيدا مى كند . اين حالت ضد باز بودن و علاقه مند بودن است .
سوم اين كه اين نوع برانگيختگى در عمل ، هم موجب انجام دادن يك كار است و هم موجب ترك يك كار كه از آن به عنوان تنظيم رفتار ياد مى شود . در برخى تعريف ها، به مصداق هايى از اين فعل و ترك اشاره شده ، كه فقط از باب نمونه است .
چهارم اين كه حيا ، زير مجموعه ترس است ؛ زيرا علّت برانگيختگى هنگام مواجهه با يك كار زشت ، يا ترس از سرزنش و نكوهش مردم است ، و يا ترس