19
پژوهشي در فرهنگ حيا

استفاده شده است . انزجار (بيزارى) ، غير از انقباض است و نشان مى دهد كه از ديدگاه اين تعريف ، حيا ، همراه با انزجار و نفرت از موضوع حيا نيز هست .
۳ . حيا ، نورى است كه جوهرش صدر ايمان است و تفسيرش توقّف در هر چيزى كه مخالف توحيد و معرفت باشد . ۱
در اين تعريف ، فقط به جنبه بازدارندگى حيا اشاره شده و از بيان حالت هاى روانى آن و همچنين ويژگى هاى موضوع حيا ، چيزى به چشم نمى خورد .
۴ . حيا ، عبارت است از انقباض نفس از چيزى و ترك كردن آن به خاطر ترس از سرزنش شدن . ۲
در اين تعريف نيز به مسئله انقباض روانى اشاره شده و علّت آن ، ترس از سرزنش مردم دانسته شده ولى به اين نكته كه موضوع حيا چيست يا چه ويژگى هايى دارد ، اشاره نشده است .
۵ . حيا ، خصلتى است كه انسان را بر ترك كردن فعل قبيح و جلوگيرى از كوتاهى كردن در حقّ ديگران بر مى انگيزد . ۳
در اين تعريف ، به جنبه بازدارندگى اشاره شده و به يكى از مصاديق آن نيز تصريح شده است .
۶ . حيا ، دگرگونى حال و حالت انكسار (تأثّر) درونى است كه انسان به جهت ترس از آنچه مايه سرزنش است ، دچار آن مى شود . ۴
در اين تعريف ، از چيزى به نام انكسار يا شكستگى روانى ياد شده است . شايد اين ، همان چيزى باشد كه در روان شناسى از آن با عنوان «فروريختگى

1.مصباح الشريعة ، ص ۵۱۰ .

2.نضرة النعيم ، ج ۵ ، ص ۱۷۹۵ (به نقل از : التعريفات ، ص ۴۹ ؛ التوقيف على مهمّات التعاريف ، ص ۱۵۰) .

3.همان ، ص ۱۷۹۷ (به نقل از : رياض الصالحين ، ص ۲۷۲ ؛ الفتح ، ج ۱ ، ص ۵۲ ؛ دليل الفاتحين ، ج ۳ ، ص ۱۵۸) .

4.همان ، ص ۱۷۹۶ (به نقل از : الفتح ، ج ۱ ، ص ۵۲ ؛ فضل اللّه الصمد ، ج ۲ ، ص ۵۴) .


پژوهشي در فرهنگ حيا
18

۱ . حيا ، عبارت است از حصر (محصور شدن) نفس و انفعال (درماندگى) آن در ارتكاب حرام هاى شرعى و عقلى و عرفى ، به جهت ترس از سرزنش و نكوهش مردم . ۱
در مورد اين تعريف ، چند پرسش محورى وجود دارد : يكى اين كه حالت درونى انسانِ با حيا چيست ؟ ديگرى اين كه موضوع حيا چيست و حيا در مواجهه با چه امورى شكل مى گيرد ؟ و سوم اين كه عامل برانگيزنده حيا كدام است ؟ در محور اوّل آمده كه حيا ، عبارت است از انفعال درونى و محصور شدن روانى . يعنى وقتى شخص باحيا با موضوع حيا مواجه مى شود ، منفعل مى شود و در حصر و تنگنا قرار مى گيرد و در محور دوم ، از امور سه گانه حرام شرعى ، عقلى و عرفى به عنوان امورى ياد شده كه در مواجهه با آنها ، حيا برانگيخته مى شود . و سرانجام اين كه آنچه موجب مى شود انسان از امور سه گانه ياد شده حيا كند ، ترس از سرزنش مردم است . پس در مجموع ، حيا يعنى ترس از سرزنش مردم موجب مى شود كه انسان در مواجهه با امور سه گانه ياد شده ، منفعل شده ، از نظر روانى دچار حصر و تنگنا گردد .
۲ . حيا ، ملكه اى نفسانى است كه موجب انقباض نفس از فعل قبيح ۲ و انزجار آن از كار خلاف ادب مى گردد . اين كار به جهت ترس از سرزنش صورت مى گيرد . ۳
در اين تعريف از واژه انقباض استفاده شده است . روان انسان هنگام مواجهه با امورى كه خوشايند ارزيابى مى شوند ، منبسط (گشوده و باز) مى گردد و در مقابل ، هنگام مواجهه با امورى كه ناخوشايند ارزيابى مى شوند ، منقبض (گرفته و بسته) مى گردد . هنگام حيا ، روان انسان منقبض مى گردد . از اين رو ، در اين تعريف از اين واژه استفاده شده كه بيانگر حقيقت ياد شده است . همچنين از واژه انزجار نيز

1.جامع السعادات ، ج ۳ ، ص ۴۶ .

2.تركيب «فعل قبيح (كار زشت)» ، در اين كتاب ، در معنايى معادل اصطلاح روان شناختى «نابه هنجار» به كار رفته است .

3.بحار الأنوار ، ج ۷۱ ، ص ۳۲۹ .

  • نام منبع :
    پژوهشي در فرهنگ حيا
    سایر پدیدآورندگان :
    عبّاس پسنديده
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1383
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 9908
صفحه از 388
پرینت  ارسال به