۱. اجازه ميرزا حسين نورى طَبَرسى
اين اجازه حديثى در مجموعه اى است به خطّ ميرزا حسين نورى كه بعد از فوائد الرجبيّه در يك صفحه نوشته شده و خلاصه آن ، چنين است كه پس از حمد و ثناى الهى مى نويسد :
و بعد ، بنده مذنب مسيئ عبّاس بن محمّد رضا قمى مى گويد : چون خدا بر من منّت نهاد كه از ايران به عراق مهاجرت كنم و در بهترينِ شهرهاى خداوند ، نجف اشرف ، توطّن گزينم ، به ملازمت استاد اعظم و عماد اَقوم ... خاتم فقها و محدّثين ... استاد ما و مولانا حاج ميرزا حسين نورى ـ أنار اللّه برهانه ـ ، رسيدم و ملازم خدمتش بودم. در خلال استفاده ، از وى اجازه خواستم كه مؤلّفات علماى شيعه را به طرق پنجگانه مشهورش از استادانش به من اجازه دهد، كه از آن ميان ، از همه محكم تر ، اجازه اى است از شيخ انصارى، از ملّا احمد نراقى، از علّامه بحر العلوم، از شيخ يوسف بحرانى ... . آن بزرگوار هم مسئول مرا اجابت نمود و اجازه داد كه مؤلّفات قديم و جديد علماى شيعه در تفسير و حديث و فقه و اصولين و غيره... را از وى روايت كنم. اين اجازه را وى ، در روز جمعه ، ششم ربيع الاوّل سال ۱۳۲۰ در كوفه به من مرحمت فرمود. ۱
۲. اجازه سيّد حسن صدر كاظمى
حاج شيخ عباس قمى ، در صفحه اوّل نسخه خطّى كتاب الدرّ النظيم ، به عربى نوشته است :
بسم اللّه الرحمن الرحيم. امروز كه روز جمعه يازدهم ربيع اوّل ۱۳۲۲ است ، از جناب سيّد سند، عالم كامل، فاضل محدّث، نسب شناس بزرگ ، درآورنده گنج هاى اخبار و زنده كننده آثار مندرس شده... مولانا سيّد حسن بن سيّد هادى موسوى كاظمى، اجازه خواستم ، و او هم به من اجازه داد ، با همه شرايطى كه روايت آنها براى او جايز ، و اجازه آن براى او سزاوار است ، با طُرُق معدودى كه از مشايخ خود دارد. ۲