61
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

رویکردی برای تعریف تفسیر با نظر به روش‌‌های آن (یعنی رویکردی برای شناسایی ضریب‌‌های متفاوتی که نویسندگان مختلف به هر ساختار آلی و عقیدتی می‌‌دهند) به ما اجازه می‌‌دهد نقاط افتراق و اشتراک موجود در کل ژانر را شناسایی کنیم. تحلیل تفسیر به مثابه یک ژانر، به جای تفکیک کردن تفسیر شیعی بر اساس مبنایی «شمّی و شهودی»، محتوایی یا روایی/شرح‌‌حال‌‌شناختی، بهتر می‌‌تواند خودِ نظام مَدرسی را با عطفِ توجه به ساختارها و روش‌‌های تشکیل‌‌دهنده‌‌اش بازبنمایاند (چنان‌‌که بَر‌‌ اَشِر در کتاب کُراسه و تفسیر۱ به‌‌واقع این کار را برای دوره شکل‌‌گیری تفسیر کرده است). این بیش از هر چیز باید بر برخی از نقاط گذار در تفسیر شیعی پرتو افکنَد که در پسِ دوره‌‌بندی این ژانر پنهان‌‌اند؛ به‌‌ویژه در زمینه دلالت، معنی و بنیان‌‌های نظری، وقتی که آن نقاط را به موازات نقاط گذار در جهان اهل تسنن در نظر بگیریم.

ولید صالح در چند نگاشته به‌‌قوت درباره نقاط گذار مهم در ژانر تفسیر (سُنّی) بحث کرده است.۲ نه‌‌تنها این توجه به نقاط گذار حاکی از لزوم دقت در ارائه هر تعریف و توصیف جامعی از این ژانر است، بلکه این نکته را نیز به ما یادآوری می‌‌کند که درباره تفسیر سنی نیز می‌‌توان گفت که دست‌‌کم از سه مرحله گذشته است: پیشاطبری (مرحله شکل‌‌گیری)، از طبری تا ابن‌‌کثیر (مرحله کلاسیک)، ابن‌‌کثیر تا اوایل قرن بیستم (پساکلاسیک یا مرحله بلوغ).۳ بنابراین تأکید کردن بر تغییرات ظاهری در ویژگی‌‌های تفسیر شیعی، بالقوه مساوی با تحت‌‌الشعاع قرار دادن گذارهای مهمِ رخ‌‌داده در کل ژانر، و همچنین عدم التفات به تناظرها و شباهت‌‌های واضح در آثار سُنّی و شیعی از لحاظ شکل، اصول و رویکرد است.

1.ب.ت: بَرـ‌ اَشِر، ترجمه و نقد.

2.. See: Saleh, Formation and Walid Saleh, ‘The Last of the Nishapuri School of Tafsīr: Al-Wāḥidī and his Significance in the History of Qurʾanic Exegesis’, JAOS, ۱۲۶ (۲۰۰۶), pp. ۲۲۳-۲۴۳.

3.. من در این بحث از دوران جدید صرف‌‌نظر می‌کنم. در دوران معاصر تحولات مهمی از لحاظ شکل و روش رخ داده است، هرچند چنین تحولاتی موجب نشده است که صورت‌بندی‌های مرحلۀ «بلوغ» به‌کلی از میان برود.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
60

کار جان ونزبرو در کتاب مطالعات قرآنی بنا شده است.۱ کالدر تحلیلی توصیفی از ویژگی‌‌های موجود در نظام مَدرَسیِ تفسیر ارائه می‌‌کند:

الف) تبعیت از متنِ کُراسه [[=قرآن]]: «سوره‌ها و آیات به ترتیب مصحف رسمی تقطیع می‌شوند، و سپس هر قطعه جداگانه تفسیر می‌شود»؛۲

ب) نقل اقوال مراجع مشهور توسط جامعه (چندظرفیتی[[بودن متن و قابلیت برداشت چندین معنا از آن]])، عقل، و متنِ (مُنزَل) (حدیث: نقل از مراجع مشهور با نام)؛ مراجع مشهور و نقل از آنها همیشه در اختیار نویسنده است که هم می‌‌تواند گزارش‌‌ها را پنهان کند (تا تنوع را کم کند) و هم اولویت‌‌ها را بیان کند (تا تنوع را کنترل کند) ـ همه اینها «حاکی از تعلق هستند: این معرف سنتی است که شخص در آن کار می‌‌کند».۳

تفسیر از نظر کالدر یک فرایند، و نمودی در یک ژانر ادبی، از «سنجیدن متن قرآن با» دو عنصر بنیادینِ زیر است:

۱. ساختارهای آلی: املا، واژگان، نحو، بلاغت، نماد/تمثیل

۲. ساختارهای عقیدتی: سیره، کلام، فرجام‌‌شناسی، فقه، تصوف.۴

از نظر کالدر، ایجاد تعادل میان همه این عناصر نشان‌‌دهنده هنرمندیِ نویسنده است.

1.. John Wansbrough, Quranic Studies: Sources and Methods of Scriptural Interpretation (Oxford, ۱۹۷۷); repr. with Foreword, Translations and Extended Notes by Andrew Rippin (Amherst, NY, ۲۰۰۴).

2.. Calder, ‘Tafsīr’, p. ۱۰۱. [[ب.ت: کالدر، تفسیر از طبری، ۱۶۳]]

3.. Ibid., p.۱۰۳. [[ب.ت: کالدر، تفسیر از طبری، ص۱۶۷]]

4.. Ibid., pp. ۱۰۵-۱۰۶. [[ب.ت: کالدر، تفسیر از طبری، ص۱۶۹]]

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16317
صفحه از 416
پرینت  ارسال به