377
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

کالدر در تحلیل خود از تفسیر ابن کثیر ادعا می‌‌کند که ”پذیرش تدریجی منابع معتبر" سنت (یعنی مجموعه‌‌های حدیثی)، امکان برخورداری از خصیصه‌‌ای سبک‌‌شناختی را به کتاب ابن کثیر داد. تفسیر ابن کثیر از ابعاد فراوانی به آثار اَخباری شباهت دارد. کتاب وی، ”مقایسه‌‌ای میان کتب شریعت، یا کنار هم قرار دادن دو نوع وحی"۱ (یعنی وحي مَتلُوّ و وحي غیرمَتلُوّ؛ قرآن و سُنّة) بود. رسمی‌‌سازی سنة شیعی (در قالب کتب اربعة)، که صرفاً پس از کار خود طوسی در این عرصه صورت گرفت، منجر به ایجاد سبک تفسیری مشابهی برای اَخباري‌‌ها شد. آنها ظاهراً با تجهیز به ابزاری اعتقادی (و خلاصه‌‌شده در شعار ”تنها تفسیر قرآن، اَخبار امامان است") سبک‌‌های سنتی تفسیر را (که طوسی، ابوالفتوح و طبرسی، نمونه‌‌های آن هستند) غیرقابل قبول، و نتایجشان را مبتنی بر آراء خود مفسر، و نه بر اساس سخنان امامان، می‌‌دانستند. آثار خود آنها به صورتی تهی از تفسیرگری ارائه می‌‌شد. در این آثار اَخبار بیان می‌‌شوند، و تعارضات احتمالی بین آنها ـ مثلاً در مورد جایگاه زیادة ــ (بدان گونه که در سنت کلاسیک بدانها پرداخته می‌‌شد) بررسی و حل نمی‌‌گردند، بلکه نادیده انگاشته شده، یا مورد بی‌‌توجهی قرار می‌‌گیرند.

تفسیر امروزین

استفاده من از واژه «امروزین»۲ در اینجا، صرفاً یک نشانه زمانی است و این نام‌‌گذاری متضمن هیچ گونه همسانی از حیث سبک نمی‌‌باشد. تفسیرهای شیعی قرون نوزدهم و بیستم نشان‌‌دهنده التقاط‌‌گرایی، به معنای تلفیق بسیاری از رویکردهای مختلف به تفسیرهای ادوار پیشین، است. برخی از آنها، با اشارات مختصری به معنای آیه، از سبک تفسیرهای متقدم استفاده می‌‌کنند. نمونه بارز این سبک، دو تفسیری است که یکی نوشته شبّر، و دیگری تفسیری فارسی از بروجردی است. شبّر در الجوهر الثمین می‌‌نویسد:

( فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ) هر کسی که از او لذت می‌‌برید از میان آنهایی [ المنکوحات] که برای شما حلال هستند، یا هر چیزی که شما در لذت از آنها به دست می‌‌آورید، خواه آمیزش باشد یا عقد؛ ( فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَريضَةً) مُهور آنها اُجر نامیده شده، زیرا در قبال لذت پرداخت می‌‌شود.۳

1.. N. Calder, "Tafsīr”, p. ۱۳۰ [[ب.ت: کالدر، تفسیر]].

2.modern

3.. شبّر، جَوهر، ج۲، ص۳۱.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
376

دیدگاه‌‌های ابن عباس و سایر اصحاب متقدم پیامبر[[ص]] صورت می‌‌گیرد، اما اهمیت آنها در درجه دوم قرار دارد. ازاین‌‌رو می‌‌توان نتیجه گرفت که مخاطبان مورد نظر برای چنین آثاری هم‌‌کیشانِ شیعی هستند، نه اهل سنت (یا شیعیانی که در جست‌‌وجوی استدلال‌‌هایی ضد اهل سنت هستند)، زیرا در آنها بر نقش امامان تأکید می‌‌شود و اصحاب صرفاً پس از آنها ذکر می‌‌شوند؛ خصیصه‌‌ای که چنین آثاری را از آثار «کلاسیک» پیش‌‌گفته متمایز می‌‌کند.

دومین نکته قابل ذکر در مورد این سه اثر این است که بیان سلسله سند تمامی اَخبار از طریق اِسناد و ذکر مجموعه‌‌های روایی ( اَخبار) که مأخذ این اخبار هستند، با نهایت دقت صورت گرفته است. این نویسندگان از «چهار کتاب» معتبر اَخبار شیعی ( الکتب الاربعة)،۱ و نیز از سایر منابع (مانند تفسیر عیاشی) بهره می‌‌برند؛ و همین نکته موجب تمایز این آثار از تفسیرهای اولیه است که در آنها به نظر می‌‌رسد منابع اَخبار عمدتاً شفاهی است، و اِسنادها نیز به‌‌ندرت ارائه می‌‌شوند.

همان گونه که گذشت، مخاطبِ مورد نظر این آثار احتمالاً شیعی‌‌اند؛ اما گزارش‌‌هایی نیز وجود دارند که به‌‌روشنی به خاطر ارتباطشان با اهدافِ ضدسنّی گزینش شده‌‌اند:‌‌

از کلینی، از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عَمیر، از علی بن حسن، از حَریز، از عبد الرحمان، که گفت: ”شنیدم ابوحنیفه از ابو عبدالله [امام صادق]... در مورد متعة سؤال کرد. وی [امام] گفت: «در مورد کدام یک از دو متعة سؤال می‌‌کنی؟» [ابوحنیفه] گفت: «در مورد متعة الحج قبلا از شما سؤال کرده‌‌ام. از متعة النساء برایم بگویید. آیا مجاز است؟» [امام] پاسخ داد: «سبحان الله، آیا کتاب خدای عزّ و جلّ را نخوانده‌‌ای که فما استمتعتم به منهنّ... [بخش (ب) از آیه ۲۴ سوره نساء، بدون زیادة]؟» ابوحنیفه گفت: «قسم به خدا، این آیه‌‌ای است که هرگز آن را نخوانده‌‌ام»."۲  ۳

ابوحنیفه، که نام یکی از مذاهب فقهیِ اهل سنت از نام وی گرفته شده، غالباً در حال بحث با امام صادق[[ع]] به تصویر کشیده شده، و همواره شکست می‌‌خورد؛ و در اینجا بی‌‌اطلاع از متن قرآن معرفی می‌‌شود.

1.. این کتب عبارتند از: الکافی متعلق به محمد بن یعقوب الکلینی، مَن لا یَحضُرُهُ الفقیه نوشتۀ شیخ الصدوق ابن بابویَه و الاستبصار و تهذیب الاحکام نوشتۀ شیخ طوسی.

2.. بحرانی، برهان، ج۱، ص۳۶۰، خَبَر ش. ۵ و حُوَیزی، نور، ج۱، ص۴۶۷، خَبَر ش. ۱۷۰.

3.مراجعه به منبع مشخص می‌کند ترجمۀ انگلیسی این روایت صحیح نیست. ابوحنیفه در اینجا گفته است: «لکأنها آیة لم أقرأها قط (گویی هرگز این آیه را نخوانده بودم)». (و.)

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16325
صفحه از 416
پرینت  ارسال به