ارائه میکند (احادیث بخش ۳). بیشتر این احادیث (به رغم اینکه در کتاب ابو الفتوح موجودند) در کتاب طوسی یافت نمیشوند؛ البته بیشتر آنها از منابع سنّی، خصوصاً از صحیح مسلم بن حَجّاج، گلچین شدهاند. طَبرِسی آشکارا به دنبال بهرهبرداری از شواهد سنّی در ردّیّه خود بر مواضع اهل سنت است. یکی از ویژگیهای مهم این هدف این است که سند این احادیث، نه به امامان بلکه، به اصحاب سنّی میرسند. پس این تفسیر، مصرف داخلی ندارد بلکه، همانند تبیان، سندی جدلی است.
ساختار تفسیر طَبرِسی بیانگر مهارت وی در بازپروری مطالب است. وی با هر دو دیدگاهِ مخالف (ارتباط آیه با نکاح؛ نسخ آیه) برخورد میکند، البته نه با بیانی صریح، بلکه با بیان دیدگاههای آنها، بیان دیدگاه خود، و سپس با نقل مجموعهای از احادیث مؤید دیدگاهش. این تفسیر، همان گونه که ساختار استدلال نشان میدهد، به میزان کمتری تدافعی است (اما نه اینکه به میزان کمتری جدلی باشد). در اینجا، گرچه هیچ خط سیر دفاعی جدیدی گشوده نمیشود، اما استدلالهای نهادینهشده اصلاح میشوند و ساختار جدیدی میگیرند تا اعتبار موضع شیعی اثبات شود، البته نه از طریق حذف سایر مواضع، بلکه با برنمودن اوضاع به گونهای که گویا شواهدْ ناگزیر انسان را به نتیجهگیریِ طبرِسی سوق میدهد.
دو قرن بعد، نظاممندسازی مطالب تفسیری بر تفاسیر شیعی فارسی و عربی سایه انداخت، چنانکه از ساختار تبیین جُرجانی در تفسیر گازَر هویداست:
۱) نقل و ترجمه آیه؛
۲) تحقیقی در مورد آراء؛
۳) گزارشهایی از اصحاب (اکثراً در قالب احادیثی به همراه اِسناد) که آیه را آشکارا ناظر به متعة میدانند (و زیادة مذکور به منزله شاهد در آنها مطرح شده).۱
گرچه برخی از مطالبِ مورد استفاده در بخش ۳ (در قالب حدیث)، نه از طَبرِسی بلکه، از ابو الفتوح اقتباس شده، اما ساختار این بخش از متن آشکارا بیانگر تلاش نویسنده برای ارائه یک تفسیر شیعی فارسیِ ساختارمند و از حیث علمی موشکافانه است.