375
تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی

این چهار اثر، حدود و ثغورِ آنچه را من «دوره کلاسیک» تفسیر شیعی می‌‌نامم، نشان می‌‌دهند. ویژگی مشترک آنها تأکید جدلی آنهاست؛ و نویسندگان آنها در تفسیر این آیه برای اثبات نادرستی موضع‌‌گیری‌‌های اهل سنت می‌‌کوشند. طرح کلی استدلال‌‌ها در ردّ مواضع اهل سنت را نخست طوسی ارائه داد؛ سپس نویسندگان بعدی، با نشان دادنِ ابتکار کمتر در اقامه برهان، و البته ظرافت و مهارت در سازمان‌‌دهی مطالب، آن استدلال‌‌ها را بازسازی کردند.

آثار اَخباري

همان گونه که گذشت، طی دوره صفویه (۱۵۰۱-۱۷۲۲م) [[۹۰۷-۱۱۳۵ق]] چندین تفسیر پدید آمد که از حیث سبک کاملاً با آثار شیعیِ متقدم تفاوت داشتند. لاوسن این تفسیرها را « اَخباري» نامیده، چراکه تنها فنّ تفسیری آنها فهرست کردن اَخباری است که از نگاه نویسنده با توضیح آیه‌‌ای خاص ارتباط دارند؛۱ و نویسندگان آنها یا اظهار نظری نمی‌‌کنند و یا اینکه بسیار اندک از جانب خود سخن می‌‌گویند. این آثار را، نه از حیث اِسناد یا موضوعات فقهی (که چهارچوب‌‌های کلی معمول هستند)، بلکه از حیث ارتباط با آیات قرآن، می‌‌توان بازسازی مجموعه‌‌های روایی ( اَخبار) دانست. مدعای این نویسندگان این است که چون ائمه[[ع]] تنها تفسیر حقیقی قرآن هستند (یک اصل اَخباري)، برای روشن شدن معنای کلام خدا باید فقط سخنان ( اَخبار) آنها را مد نظر قرار داد. گزینش و سازمان‌‌دهی مطالب، به خودیِ خود فعالیت‌‌هایی تفسیری هستند؛ بنابراین چنین نیست که در این آثار اصلاً تفسیری صورت نگرفته باشد، بلکه وضعیت صرفاً چنین است که اصول تفسیری، به جای محتوا، در ساختار اثر تعبیه شده‌‌اند.

محسن فیض کاشانی در تفسیر خود بر بخش (ب) از آیه ۲۴ سوره ۴ (نساء) (که پیش‌‌تر گذشت)، تنها دو گزارش از امامان نقل می‌‌کند (یکی از کافیِ کلینی و دیگری از عیاشی).۲ هاشم بَحرانی و حُوَیزی به ترتیب، هر کدام سیزده و هشت خبر نقل می‌‌کنند.۳ ارجاعاتی به

1.. See: Lawson, "Akhbārī Shīʿī Approaches”, pp. ۱۷۵-۸ [[ب.ت: لاوسن، رهیافت‌ها]].

2.. کاشانی، صافی، ج۱، صص۴۳۸-۴۳۹.

3.. بَحرانی، بُرهان، ج۱، ص۳۶۰-۳۶۱ و حُوَیزی، نور، ج۱، ص۴۶۷.


تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
374

ارائه می‌‌کند (احادیث بخش ۳). بیشتر این احادیث (به رغم اینکه در کتاب ابو الفتوح موجودند) در کتاب طوسی یافت نمی‌‌شوند؛ البته بیشتر آنها از منابع سنّی، خصوصاً از صحیح مسلم بن حَجّاج، گلچین شده‌‌اند. طَبرِسی آشکارا به دنبال بهره‌‌برداری از شواهد سنّی در ردّیّه خود بر مواضع اهل سنت است. یکی از ویژگی‌‌های مهم این هدف این است که سند این احادیث، نه به امامان بلکه، به اصحاب سنّی می‌‌رسند. پس این تفسیر، مصرف داخلی ندارد بلکه، همانند تبیان، سندی جدلی است.

ساختار تفسیر طَبرِسی بیانگر مهارت وی در بازپروری مطالب است. وی با هر دو دیدگاهِ مخالف (ارتباط آیه با نکاح؛ نسخ آیه) برخورد می‌‌کند، البته نه با بیانی صریح، بلکه با بیان دیدگاه‌‌های آنها، بیان دیدگاه خود، و سپس با نقل مجموعه‌‌ای از احادیث مؤید دیدگاهش. این تفسیر، همان گونه که ساختار استدلال نشان می‌‌دهد، به میزان کمتری تدافعی است (اما نه اینکه به میزان کمتری جدلی باشد). در اینجا، گرچه هیچ خط سیر دفاعی جدیدی گشوده نمی‌‌شود، اما استدلال‌‌های نهادینه‌شده اصلاح می‌‌شوند و ساختار جدیدی می‌‌گیرند تا اعتبار موضع شیعی اثبات شود، البته نه از طریق حذف سایر مواضع، بلکه با برنمودن اوضاع به گونه‌ای که گویا شواهدْ ناگزیر انسان را به نتیجه‌‌گیریِ طبرِسی سوق می‌‌دهد.

دو قرن بعد، نظام‌‌مندسازی مطالب تفسیری بر تفاسیر شیعی فارسی و عربی سایه انداخت، چنان‌که از ساختار تبیین جُرجانی در تفسیر گازَر هویداست:

۱) نقل و ترجمه آیه؛

۲) تحقیقی در مورد آراء؛

۳) گزارش‌‌هایی از اصحاب (اکثراً در قالب احادیثی به همراه اِسناد) که آیه را آشکارا ناظر به متعة می‌‌دانند (و زیادة مذکور به منزله شاهد در آنها مطرح شده).۱

گرچه برخی از مطالبِ مورد استفاده در بخش ۳ (در قالب حدیث)، نه از طَبرِسی بلکه، از ابو الفتوح اقتباس شده، اما ساختار این بخش از متن آشکارا بیانگر تلاش نویسنده برای ارائه یک تفسیر شیعی فارسیِ ساختارمند و از حیث علمی موشکافانه است.

1.. جُرجانی، گازُر، ج۲، صص۲۰۰-۲۰۱.

  • نام منبع :
    تفسیر امامیه در پژوهش‌های غربی
    سایر پدیدآورندگان :
    به کوشش محمدعلی طباطبایی و جمعی از پژوهشگران
    تعداد جلد :
    1
    ناشر :
    انتشارات دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1395
    نوبت چاپ :
    اول
تعداد بازدید : 16294
صفحه از 416
پرینت  ارسال به